دونالد ترامپ رئیسجمهور امریکا، روز گذشته در یک نشست خبری مشترک با نخستوزیر بریتانیا، خروج نیروهایش از افغانستان و همچنین تخلیه پایگاه هوایی بگرام را فاجعهای بزرگ برای آن کشور دانست و تاکید کرد که آنها برای بازپسگیری این پایگاه نظامی بزرگ تلاش خواهند کرد. پیش از این نیز او بارها گفته بود که از دست دادن پایگاه هوایی بگرام برای آنها یک فاجعه بزرگ است و به همین دلیل، از اداره بایدن به شدت انتقاد کرده بود.
جنگ بیست ساله امریکا در افغانستان، شکست آن و همچنین پایگاه هوایی بگرام، اکنون در سیاست این کشور به شعار کمپاینی، ابزاری برای پنهان کردن شکست و مقصر دانستن یکدیگر برای دو حزب بزرگ (دموکرات و جمهوریخواه) تبدیل شده است. اما سوال اینجاست که آیا نیروهای متجاوز امریکایی و سایر نیروهای بینالمللی با اشتباه و به میل خود از افغانستان خارج شدند که اکنون از خروج خود پشیمان هستند، یا اینکه به دلیل زور و شکست در اینجا مجبور به خروج شدند؟ چقدر احتمال دارد که امریکا این پایگاه را دوباره به دست آورد؟ واکنش داخلی در افغانستان به چنین تلاش احتمالی چه خواهد بود؟
اول باید این نکته واضح شود که امریکا شکست خود در افغانستان را در زمان اوباما پذیرفته بود و حتی آن زمان به دنبال راههای فرار و خروج از اینجا بود. این روند سپس در دوران دولتهای ترامپ و بایدن تسریع شد و بالاخره پس از امضای سند رسمی شکست خود، راه فرار را در پیش گرفت. زمانی که ترامپ برای اولین بار رئیسجمهور شد، استراتژی جداگانهای برای آسیا اعلام کرد که بخش مهمی از آن افغانستان بود و در افغانستان بر راهحل نظامی تمرکز کرد. حملات را افزایش داد و فکر میکرد که از این طریق به هدف خود میرسد.
در دو سال اول حکومت ترامپ، فشارهای نظامی، حملات هوایی و عملیات شبانه آنها در میدان نبرد افغانستان افزایش یافت، که از یک سو با آن تلفات غیرنظامی و خشونتها به طور قابل توجهی زیاد شد و از سوی دیگر مبارزه طالبان در برابر آنها و متحدینشان دشوارتر و سریعتر شد. این امر آنها را مجبور کرد که در استراتژی خود بازنگری کنند و دوباره به راه صلح و مذاکره روی آوردند. امریکاییها در این زمان دیگر به شکست خود کاملاً مطمئن شدند، زیرا آنها آخرین توان خود را در میدان جنگ نیز امتحان کردند، اما نه تنها سودی برایشان نداشت، بلکه مناطق وسیعی را از دست دادند و هر روز بیشتر تحت فشار قرار میگرفتند.
به همین دلیل، آنها راه مذاکره و گفتگو را در پیش گرفتند و در این زمینه تلاشها را آغاز کردند که چگونه حضور خود را از افغانستان به طور کامل جمع کرده و راه فرار را پیدا کنند. سند شکست و فرار آنها در افغانستان تا حد زیادی توسط همین اداره ترامپ (که نماینده حزب جمهوریخواه بود) پیش برده شد و تقریباً نهایی شد و توسط اداره بایدن (که نماینده حزب دموکرات بود) امضا شد. هر دو حزب شکست نظامی خود را در افغانستان پذیرفتند و با این نکته همصدا شدند که راهی جز فرار نیست. اما بعداً، همین سیاستمداران امریکایی که چه در قدرت بودند و چه در جناح مخالف، از این موضوع به عنوان ابزار کمپاینی استفاده کردند و تلاش کردند تا توجه مردم و جهان را به سمت دیگری معطوف کرده و این مسئولیت را از خود دور کنند.
این کشمکش نه تنها به ابزار سرزنش سیاسیون تبدیل شده، بلکه در داخل حکومت امریکا، وزارت دفاع و خارجه، و حتی نهادهای استخباراتی، یکدیگر را مقصر میدانند و هر یک سعی در اعتبارگیری دارند. اما واقعیت این است که امریکا در افغانستان شکست نظامی خورد و از اینجا فرار کرد. آنها اکنون هیچ کاری نمیتوانند بکنند و نسلهای بعدی آنها نیز جرأت بازگشت به اینجا را نخواهند داشت. در داخل افغانستان هیچ کس آماده نیست که با امریکاییها بر سر بازگشت یا پایگاههای نظامی معامله کند، زیرا اگر قرار بود این کار را بکنند، در زمان فشار نظامی انجام میدادند. اکنون که برندگان جنگ هستند و تمام جنگ و مبارزهشان برای همین هدف بود، چرا باید این کار را بکنند!؟
امریکاییها برای سرزنش یکدیگر، شعارهای کمپاینی و مغشوش کردن اذهان، بارها و بارها این ادعاها را مطرح خواهند کرد، اما واقعیتهای میدانی صد در صد چیز دیگری است. پایگاه نظامی بگرام اکنون یکی از پایگاههای هوایی و نظامی قوی نیروهای افغان است که برای تقویت خود و سرکوب دشمنان خود از آن استفاده خواهند کرد، نه اینکه مانند حکومتهای دیگر بر سر آن با کسی معامله کنند، یا آن را به کسی هدیه یا اجاره دهند. بگرام بخش مهمی از تمامیت ارضی افغانستان است و برای تمام افغانستان حیثیت ناموسی دارد.
مطلبی از صدای هندوکش