ترامپ نمی‌ تواند در مورد پایگاه هوایی بگرام با طالبان توافق کند

پس از سقوط دولت افغانستان در ۱۵ آگست ۲۰۲۱ و پایان جنگ افغانستان، موضوعات مربوط به این کشور به سرعت به حاشیه رفت. اما در سال ۲۰۲۵، رئیس‌ جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، دوباره بر ضرورت بازگشت به افغانستان و حضور در پایگاه هوایی بگرام تأکید کرده است. بگرام، به ‌عنوان بزرگ‌ ترین پایگاه هوایی شمال افغانستان، موقعیت استراتژیکی دارد که ترامپ آن را به‌ عنوان یک نقطه مهم برای نظارت بر منطقه سین ‌کیانگ چین می ‌بیند.

ترامپ ابتدا بر بازیابی تجهیزات نظامی که آمریکا در افغانستان ترک کرده تأکید داشت، اما در مرحله بعدی، بر اهمیت نگه ‌داشتن پایگاه بگرام به‌عنوان یک مرکز نظارتی استراتژیک برای ایالات متحده تأکید کرد. او معتقد است که بگرام از نظر امنیتی و نظارتی اهمیت زیادی دارد و می ‌تواند به ایالات متحده کمک کند تا بر فعالیت‌ های چین در منطقه نظارت بیشتری داشته باشد.

با این حال، اظهارات ترامپ در خصوص بازگشت به پایگاه بگرام از نظر عملیاتی و سیاسی به چالش‌ هایی بزرگ بر می‌ خورد. بیشتر تجهیزات باقی‌ مانده در افغانستان یا از کار افتاده ‌اند یا توسط طالبان به فروش رسیده‌ اند و نه تنها بازپس ‌گیری این تجهیزات دشوار است، بلکه هزینه ‌های تعمیر آنها بیشتر از ارزش‌ شان خواهد بود. همچنین، طالبان خود کنترل بسیاری از این تجهیزات را از دست داده و آنها به دست گروه‌ های تروریستی و سایر بازیگران جهانی افتاده است.

ترامپ در سخنان خود اشاره کرده که اگر آمریکا قصد بازگشت به بگرام را دارد، باید با طالبان برای کنترل این پایگاه وارد مذاکره شود. این موضوع می‌ تواند به ‌طور ضمنی مشروعیت بین ‌المللی به حکومت طالبان بدهد و به ‌ویژه در شرایطی که دولت این گروه به رسمیت شناخته نشده، مذاکرات با طالبان برای حضور در پایگاه بگرام نه تنها بر مشروعیت آن می‌ افزاید، بلکه ممکن است به‌ طور غیرمستقیم موجب تقویت وضعیت داخلی طالبان شود.

در حالی که ترامپ به بگرام از منظر استراتژیک می‌ نگرد، حضور نظامی ایالات متحده در این پایگاه می ‌تواند علاوه بر هزینه ‌های مالی و انسانی، مشکلات امنیتی زیادی نیز به همراه داشته باشد. با توجه به حضور گسترده گروه‌ های تروریستی و شورشی در افغانستان، بازگشایی پایگاه بگرام می‌ تواند تبدیل به هدفی جذاب برای این گروه ‌ها شود که همواره در حال تلاش برای ضربه زدن به نیروهای خارجی هستند.

از سوی دیگر، بسیاری از گروه‌ های مقاومت ضد طالبان در افغانستان به ‌ویژه در مناطق شمالی و مرکزی این کشور فعال هستند و تقویت این گروه ‌ها به ‌جای مذاکره با طالبان می‌ تواند به ایجاد تعادل در عرصه سیاسی افغانستان کمک کند. این گروه ‌ها که عمدتاً متشکل از سربازان سابق افغان هستند، در گذشته نقش مهمی در مقابله با تروریسم جهانی ایفا کرده ‌اند و می ‌توانند به‌ عنوان متحدانی قابل اعتماد برای همکاری در عملیات‌ های ضدتروریستی عمل کنند.

بنابراین، برای تحقق اهداف ایالات متحده در افغانستان، باید به جای مذاکره با طالبان، از گروه ‌های مقاومت حمایت شود تا فشار لازم برای مقابله با طالبان در این کشور ایجاد شود. با تقویت این گروه‌ ها، می‌ توان آینده ‌ای پایدارتر و امن‌ تر برای افغانستان رقم زد که به‌ جای تحمیل فشار بیشتر بر مردم، به حمایت از نیروهای مقاومت و ایجاد توازن در شرایط داخلی افغانستان خواهد انجامید.

در نهایت، هرگونه مذاکره با طالبان برای بازگشایی پایگاه بگرام نه تنها مشروعیت این گروه را تقویت می ‌کند، بلکه موجب می‌ شود که آمریکا و سایر قدرت ‌های جهانی در آینده برای مقابله با تهدیدات تروریستی و نفوذ منطقه‌ای به مشکلات بیشتری برخورد کنند.

مطلبی از نشریه نشنل اینترست 
نویسنده: عبدالله خنجانی از مقامات پیشین نظام جمهوریت

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امان الله هوتکی تحلیلگر مسائل سیاسی: جبهه به‌اصطلاح مقاومت، صرفاً گروهی از قاچاقبران، آدم‌ربایان و مقام‌های فاسد پنجشیری است که در دوران جمهوری، اموال مردم را غارت می‌کردند. همین افراد طالبان را قوم‌گرا می‌خوانند، در حالی که تمام تشکیلات خودشان بر پایه تعصب قومی بنا شده است. این گروه تحت نام مقاومت، در واقع جاسوسان بیگانگان هستند.
آرین یون نماینده پیشین پارلمان: زلنسکی دقیقاً به سرنوشتی دچار شده است که ما شدیم. فرمانده اعلی قوای ما، رئیس‌جمهور غنی نیز به ما می‌گفت که هیچ شکی در نیت آمریکا نداشته باشید. پیشنهاد ما این بود که از دامن آمریکا رها شویم و مذاکرات واقعی با طالبان آغاز گردد، اما رئیس‌جمهور تأکید داشت که آمریکا از او حمایت می‌کند...
عبدالسلام ضعیف از بنیانگذاران امارت اسلامی: هر چیزی که می‌تواند باعث نابودی و شکست یک قوم یا جامعه بزرگ شود، اختلاف و نفاق است. پایه‌های وحدت همیشه مستحکم هستند و می‌توانند در برابر هر نوع فشار مقاومت کنند. دشمن همواره راه نفوذ به این چارچوب را در تفرقه جستجو می‌کند تا به هدف خود برسد.
به اوکراین گفتند عضو ناتو شود تا امنیتش را تضمین کنیم. اوکراین که درخواست عضویت داد و جنگ شد، شرق سرزمینش را به روسیه بخشیدند و معادنش را بالا کشیدند، رییس جمهورش را هم با خفت هر چه تمام، از کاخ سفید بیرون انداختند. این یکی از عجیب ترین فریب‌های تاریخ روابط بین‌الملل بود.
همان روزی که ناچار شد امضای خروج خفت‌بار خود از افغانستان را ثبت کند، پس از بیست سال اشغالی که با مقاومتی استوار و تسلیم‌ناپذیر روبه‌رو شد. توافق دوحه فقط یک سند نبود، بلکه گواهی بر شکست بزرگ‌ترین قدرت نظامی جهان در برابر اراده‌ی ملتی بود که سر خم نکرد.
تصویری از مزار شهید سیدحسن نصرالله
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x