تعامل با افغانستان باید بر پایه گفتگو باشد، نه شناسایی

ازبیکستان در تعامل با مقام‌های کنونی افغانستان، سیاستی باثبات، عمل‌ گرایانه و مبتنی بر اصول را دنبال می ‌کند و خواهان گفتگوی فراگیر بین ‌المللی با مشارکت طالبان است. این موضع را عبدالعزیز کاملوف، معاون دبیر شورای امنیت ریاست ‌جمهوری و نماینده ویژه رئیس‌ جمهور ازبیکستان در امور سیاست خارجی، در مصاحبه ‌ای با وب‌ سایت ایشنچ Ishonch.uz بیان کرده است.

کاملوف در این مصاحبه تأکید می‌ کند که همکاری ازبیکستان با افغانستان به مسئله شناسایی یا عدم شناسایی حکومت کنونی مربوط نمی‌شود: «مسئله این نیست که آیا ما آن‌ ها را به رسمیت می‌شناسیم یا نه. شناسایی در نهایت خواهد آمد – این مسئله اجتناب ‌ناپذیر است. اما ما می ‌خواهیم این روند در هماهنگی نزدیک با جامعه جهانی، از جمله سازمان ملل، صورت بگیرد.»

او به پیوندهای تاریخی و فرهنگی عمیق میان مردم دو کشور اشاره می ‌کند، پیوندهایی که در طول قرن‌ ها در فضای تمدنی مشترک شکل گرفته‌ اند. کاملوف از شخصیت‌ هایی یاد می‌ کند که زندگی ‌شان با خاک افغانستان گره خورده بود – از جمله ابوریحان بیرونی، علی شیر نوایی، لطفی، کمال ‌الدین بهزاد، ظهیرالدین بابُر و مشرب و بسیاری از آن‌ ها، چنان‌ که می‌ گوید در افغانستان آرمیده ‌اند.

کاملوف همچنین از یک اقدام نمادین طالبان یاد می ‌کند: ارسال ۱۶ موتر باربری سنگ مرمر سفید از هرات به حیرتان برای بازسازی مجموعه یادبود امام بخاری: «این حرکت نشانه ‌ای روشن از نزدیکی معنوی ماست. کدام کشور دیگر چنین کاری انجام می‌ دهد؟»

او معتقد است مردم افغانستان – که در طول تاریخ هدف مداخلات امپراتوری بریتانیا، اتحاد جماهیر شوروی و ناتو قرار گرفته ‌اند – نیازمند حمایت هستند، نه فشار: «همه آن‌ ها آمدند، ویران کردند، و سپس از افغان ‌ها خواستند که چه دولتی بسازند، چه ساختاری داشته باشند و چه سیاست ‌هایی دنبال کنند. توصیه و مشورت دادن آسان است. اما مردمی که بیش از چهل سال طعم صلح را نچشیده ‌اند، بیش از هر چیز نیازمند کمک هستند. به همین دلیل رئیس‌ جمهور ما از همان ابتدا اصول استراتژیک همکاری با افغانستان را مشخص کرد: گفتگو و تعامل.»

کاملوف در ادامه به فروپاشی حکومت پیشین افغانستان نیز اشاره می‌ کند و می‌ گوید که در دوره اشرف غنی، افغانستان بسیار وابسته و آسیب پذیر بود: ۷۰ درصد بودیجه ملی به کمک‌ های خارجی وابسته بود و تنها بر ۳۰ تا ۴۰ درصد خاک کشور کنترل داشت.

او یادآور می‌ شود که پیش از سقوط حکومت قبلی، رئیس‌ جمهور شوکت میرضیایف از دولت افغانستان خواسته بود با اپوزیسیون وارد گفتگو شود – درخواستی که نادیده گرفته شد. به همین دلیل، ازبیکستان آغاز به آمادگی برای سناریوهای دیگر کرد: «ما تصمیم درستی گرفتیم که گفتگو با طالبان را آغاز کرده و آنان را به ازبیکستان دعوت کردیم. اکنون آن‌ ها در قدرت هستند و ما آن‌ ها را خوب می‌ شناسیم. وقتی برای نخستین ‌بار این تماس ‌ها را آغاز کردیم، کشورهای بزرگی از ما پرسیدند که چرا با تروریست ‌ها گفتگو می ‌کنیم. اما حالا همان کشورها از ما می ‌خواهند که به آن ‌ها کمک کنیم تا ارتباط برقرار کنند – چون ما پیشتر آن روابط را ایجاد کرده ‌ایم.»

کاملوف خواهان گفتگوی فراگیر دوجانبه و چندجانبه با حضور نمایندگان طالبان است: «گفتگوی فعلی یک‌ طرفه است. برای اینکه معنا پیدا کند، باید به طالبان فرصت سخن گفتن داده شود و آنان به مجامع بین ‌المللی دعوت شوند. تنها در این صورت است که می‌ توانیم وارد بحثی جدی شویم – چه با آن‌ ها موافق باشیم یا نباشیم.»

کاملوف در پایان با مثالی تأثیرگذار چنین نتیجه ‌گیری م ی‌کند: «وقتی یک نفر تصادف می ‌کند، نیاز به روان شناس پیدا می کند. اما اینجا ما با یک ملت روبه‌ رو هستیم – ملتی که بیش از ۴۰ سال است روی آرامش ندیده. ما باید با آن ‌ها کار کنیم، از آن ‌ها حمایت کنیم و در بازسازی کمک‌ شان کنیم.»

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x