این احتمال هست که در شش تا هشت ماه آینده، جنگی میان حزب الله و اسرائیل در بگیرد. مهم است تا جایی که ممکن است در این زمینه شفاف و روشن باشیم چرا که هر مقاله ای که تا به امروز در این زمینه نوشته شده، اعلام کرده است که حزب الله و اسرائیل، خواهان یک جنگ نیستند. این مقاله ها، آینده را بر پایه شرایط کنونی می سنجند اما تحولات خاورمیانه بسیار پویا هستند. عاقلانه است که تحلیلگران و مقام های دولتی، تصورات خود را بازسنجی کنند و پیش بینی های خود را به روز کنند.
درست است که تا به امروز، اسرائیل و گروه مسلح حزب الله در لبنان، سطح درگیری خود را پایین تر از آستانه یک جنگ تمام عیار نگه داشته اند و زدوخوردهای تلافی جویانه را به برانگیختن طرف دیگر ترجیح داده اند. با این همه، چنین خویشتنداری آشکاری، به معنی آن نیست که حزب الله و اسرائیل، خواهان جنگ نیستند بلکه رهبری حزب الله و فرماندهی عالی ارتش اسرائیل، اکنون با گستره ای از محدودیت ها روبه رو هستند که ترمز یک منازعه را می کشد. هیچ کس نباید بر این فاکتورها حساب باز کند؛ سنجش های راهبردی رهبران ایران، عزم دولت بایدن به پرهیز از یک درگیری منطقه ای، نتیجه جنگ در غزه، به ویژه خلع ید از حماس؛ همچنین سیاست های آمریکا برای محدود نگه داشتن منازعه در یک بازه زمانی دراز. در واقع این محدودیت ها در حال فروریختن هستند.
این برداشت که حزب الله خواهان جنگ نیست، خود به این ادعا وابسته است که ایران از یک درگیری میان این نیابتی اش و اسرائیل در هراس است. منطقی هم که پشت این دو استدلال است، قانع کننده به نظر می رسد: در سال های اخیر، حزب الله به یک نیروی مصلحتی برای سپاه پاسداران تبدیل شده که نقش مهمی در حمایت از بشار اسد در کارزار خونین سوریه داشته، با شبه نظامیان تحت حمایت ایران همکاری کرده و حوثی های یمن را آموزش داده است. با این همه، حزب الله پیش از آنکه بازوی سپاه پاسداران باشد، همچنان به عنوان نخستین و مهمترین بخشِ کارساز از بازدارندگی ایران به شمار می رود. این گروه و ذخیره گزارش شده صدهزار موشک یا بیشترش، دومین توانمندی ضربه ی ایران به شمار می رود. اگر اسرائیل یا آمریکا بخواهند به برنامه هسته ای ایران حمله کنند، زرادخانه حزب الله، ضربه ویران کننده ای بر مراکز جمعیتی اسرائیل وارد می کند. همان اندازه که رهبران ایران بر نابودی اسرائیل پافشاری دارند، بیشتر از آن را نگران بقای نظام شان هستند و نمی خواهند یک توانمندی بازدارنده را که بر آن سرمایه گذاری کرده اند از دست بدهند.
با این حال، دشوار نیست لحظه ای را تصور کنیم که ایرانی ها، کنترل خود بر نیابتیِ اولشان را آسانتر کنند…. ایران سرمایه گذاری سنگینی بر محور مقاومت خود کرده و نه تنها حزب الله، بلکه حماس هم بخش مهمی از این محور است. به رغم امکان وقفه ای در جنگ در هفته های آینده، اسرائیلی ها مصمم هستند که رهبری حماس را بگیرند یا بکشند و این گروه را از جایگاه یک تهدید سازمان یافته برای کشور اسرائیل، ساقط کنند. اگر ارتش اسرائیل به تحقق این هدف اصرار کند، احتمالا ایرانی ها بهتر خواهند دید که هر محدودیتی را که بر نیروهای تحت امر سید حسن نصرالله وضع کرده اند، بردارند تا اینکه به نابودی حماس تن دهند. به نظر می رسد که چنین روزی، نزدیک می شود.
اگر ایران حزب الله را محدود کرده، آمریکا هم همین کار را با اسرائیل کرده است. دولت بایدن، درباره جنگ غزه، بر دو چیز پایداری نشان داده: نخست اینکه حماس باید شکسته شود. دوم، از جنگ میان حزب الله و اسرائیل جلوگیری شود. مقام های آمریکایی به روشنی باور دارند که جنگ میان حزب الله و اسرائیل به سرعت به یک درگیری منطقه ای تبدیل می شود که در چارچوب آن، آمریکا هم وارد نبرد با ایران خواهد شد.
نگرانی های دولت آمریکا، منطقی است اما توانایی رئیس جمهوری آمریکا برای نفوذ بر اسرائیلی ها در مدیریت مرزهای شمالی شان در حال کمرنگ شدن است. دلیلش هم این است که دولت اسرائیل تصمیم گرفت حدود هشتاد هزار سکنه شهرک های شمالی را به عنوان یک پیش بینی احتمالی در برابر یک تشدید عمده، تخلیه کند. از چشم انداز اسرائیل، این بخش از کشورشان غیرقابل سکونت شده و حاکمیت اسرائیل در آن مناطق متزلزل است. این وضعیت برای دولت – هر دولتی در اسرائیل – قابل تحمل نیست و به یک واکنش نیرومند نیازمند است. اما از آنجا که اسرائیلی ها، دستشان در غزه بند است، آنها با اکراه به تلاش های دیپلماتیک فرانسوی ها و آمریکایی ها نگریسته اند.
با این حال، نه واشنگتن و نه پاریس، طرحی را ارائه نداده اند که بتواند اسرائیلی ها یا حزب الله را راضی کند. اسرائیلی ها پافشاری دارند که حزب الله، در پایبندی به قطعنامه 1701 شورای امنیت (2006)، به آن سوی رودخانه لیتانی عقب نشینی کند که هجده مایل با مرز اسرائیل فاصله دارد؛ درخواستی که حزب الله رد می کند. حزب الله هم می خواهد که اسرائیل، حجم نیروهای خود در مرز شمالی را کاهش دهد، کاری که اسرائیلی ها انجام نخواهند داد، به ویژه پس از حملات هفتم اکتبر.
در گذر زمان، ثابت شده که دیپلماسی، ثمری ندارد و اگر اسرائیلی ها در غزه ادعای پیروزی کنند، توجه خود را به حل و فصل مشکل امنیتی شان در شمال معطوف خواهند کرد. این برای اسرائیلی ها یک مسئله وجودی است و به همین دلیل، به رغم انتظارات کاخ سفید، بهار یا تابستان آینده، شاهد کشیده شدن جنگ به لبنان خواهد بود.
محدودیت آخر بر اسرائیلی ها هم یک کنگره ناکارآمد در آمریکاست. هرچند معمولا اینگونه نبوده اما نوع جنگی که اکنون اسرائیلی ها درگیر آن هستند، وابستگی تعیین کننده ای به حمایت آمریکا پیدا کرده است. تردیدی نیست که اسرائیل از صنایع نظامی بسیار توسعه یافته و ساختار نظامی پیشرفته ای برخوردار است اما جنگش در واکنش به حمله هفتم اکتبر حماس، نوعی فاصله گیری عمده با دکترین استاندارد ارتش اسرائیل است که بر جنگ های کوتاه و ویرانگر علیه قلمروی دشمن تاکید دارد.
در واقع، اکنون که جنگ غزه پنجمین ماه خود را به زودی به پایان می رساند، اسرائیلی ها باید برخی ذخایر مهمات خود را ترمیم کنند. اگر نوبت به جنگ با حزب الله برسد، اسرائیل به سلاح های نقطه زن بیشتری نیاز دارد که می تواند برای از کار انداختن سایت های پرتاب موشک حزب الله و دیگر نقاط حساس آن تعیین کننده باشد. اسرائیلی ها نمی توانند بدون بسته های مکمل کمک که اکنون در کنگره گیر کرده، به این سلاح ها دست یابند و در نتیجه آن عملیات عمده ای که گالانت در نظر دارد تا حزب الله را از مرزهای شمالی اسرائیل دور کند، هنوز رخ نداده است.
با این همه، در نقطه ای، کنگره این کمک ها را تصویب می کند. اسرائیل در کنگره، پرطرفدار است و شمارش آرا نشان می دهد که کمک امنیتی برای آن، تصویب می شود. با توجه به رقابت های سیاست قدرت و قطبی شدگی سیاسی در واشنگتن، اسرائیلی ها منتظر هستند تا رهبران منتخب در واشنگتن، مسائل دیگری را که با انتخابات امسال پیچیده تر شده اند، حل و فصل کنند. اما کنگره سرانجام دست به کار می شود و سپس آخرین محدودیت اسرائیلی ها هم برطرف می شود. احتمالا تا آن زمان، عملیات عمده نظامی ارتش اسرائیل در غزه هم کاهش می یابد و امکان تمرکز کامل بر حزب الله را فراهم می آورد.
با کمرنگ شدن محدودیت های جاری بر حزب الله و نیز اسرائیل، همه نشانه های روی زمین به جنگ اشاره می کنند. حملات حزب الله و ارتش اسرائیل به یکدیگر، جسورانه تر می شود و در نقاط عمیق تر قلمروهای دو طرف رخ می دهد. اخیرا اسرائیلی ها، پس از سرنگونی یک پهپادشان توسط حزب الله، به دره بقاع حمله کردند. پیش از آن، حزب الله پهپادهایش را به گالیله سفلی فرستاد و نیروی هوایی اسرائیل هم انبارهای تسلیحاتی در صیدون را هدف گرفت که کمتر از سی مایل با بیروت فاصله دارد.
هیچ راه حل سیاسی ای برای رابطه حاصل جمع صفر حزب الله با اسرائیل وجود ندارد، به ویژه در شرایطی که رهبران اسرائیلی عهد می بندند که قواعد بازی با محور مقاومت را تغییر دهند. بنابراین، یا حزب الله به نیروهایش دستور می دهد که به شمال رودخانه لیتانی عقب نشینی کنند، یا نیروهای ارتش اسرائیل آنها را عقب خواهند راند. حزب الله مقاومت خواهد کرد چرا که این کاری است که به آن وانمود می کند؛ و چه راهی بهتر از این برای ترمیم اعتبار داخلی اش. بعید است اکنون راهی برای جلوگیری از جنگ وجود داشته باشد.
فارین پالیسی