آخرین گزارش تیم نظارتی و پشتیبانی تحلیلی سازمان ملل متحد و نظارت بر تحریم ها در مورد صلح و امنیت افغانستان در ماه جاری منتشر شد. جای تعجب نیست که این گزارش که چهاردهمین گزارش از سال 2011 است، خوانش تلخی را به همراه دارد. این گزارش که 27 صفحه دارد، به تفصیل تهدیدات تروریستی فراملی رو به رشدی را که از زمان تسلط طالبان تقریباً دو سال پیش در افغانستان شکل گرفته است، نشان می دهد.
هنگام خواندن گزارش سازمان ملل، لازم است به یاد بیاوریم که توافق ناقص 2021 بین دولت ترامپ و طالبان در مورد تروریسم چه گفته است. در این توافقنامه، طالبان متعهد شد که «از استفاده هر گروه یا فردی، از جمله القاعده، از خاک افغانستان برای تهدید امنیت ایالات متحده و متحدانش جلوگیری خواهد کرد». واقعیت امروز در افغانستان نمی تواند متفاوت از این باشد.
تخمین زده می شود که 21 گروه مختلف تروریستی آزادانه در افغانستان فعالیت می کنند. برخی جاه طلبی های جهانی دارند، در حالی که برخی بیشتر متمرکز بر منطقه هستند. اکثریت قریب به اتفاق این گروه های تروریستی از مهمان نوازی و حمایت طالبان برخوردارند. دو گروه خطرناک در افغانستان که از زمان تسلط طالبان به قدرت رسیده اند، القاعده و داعش هستند.
با وجود اینکه نام القاعده در توافق طالبان با دولت ترامپ مشخصاً ذکر شده بود، هیچ اقدام معناداری از سوی طالبان برای جلوگیری از فعالیت این گروه در افغانستان انجام نشده است. در واقع دقیقا برعکس این موضوع اتفاق افتاده است. اعضای ارشد القاعده که تقریباً دو دهه در افغانستان نبودند، اکنون آزادانه در زمین رفت و آمد دارند.
حضور مجدد القاعده در افغانستان زمانی برجسته شد که رهبر آن، ایمن الظواهری، تابستان گذشته در حمله هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در کابل کشته شد. بر اساس آخرین گزارش سازمان ملل، القاعده “بدون جلب توجه مردم در افغانستان حضور داشته و بر استفاده از کشور به عنوان یک مرکز ایدئولوژیک و لجستیکی برای بسیج و استخدام جنگجویان جدید و در عین حال بازسازی پنهانی برای قابلیت عملیات خارجی خود تمرکز دارد.” در این بیانیه همچنین آمده است که “روابط بین طالبان و القاعده نزدیک و به گونه همزیستی مسالمت آمیزی باقی مانده است، به طوری که القاعده افغانستان تحت مدیریت طالبان را یک پناهگاه امن برای خود می داند.”
گروه دیگری که از بازگشت طالبان سود برده است، داعش است. داعش پس از، از دست دادن پایگاه عملیاتی خود در سوریه و عراق، به افغانستان به عنوان مرکز اصلی فعالیت خود روی آورده است. بر اساس گزارش سازمان ملل، عملیات های انجام شده توسط داعش در افغانستان “پیچیده تر و کشنده تر” و متعدد تر می شود. طالبان قادر به جلوگیری از اکثر حملات تلفات جمعی داعش علیه غیرنظامیان نیست. این وضعیت به دلیل روابط مبهم و همپوشانی بین برخی از جناح های گروه طالبان و داعش پیچیده تر می شود.
با توجه به اینکه بیشتر تمرکز جامعه بین المللی از گذشته تا به اکنون، بر مرز جنوبی افغانستان با پاکستان است، منطقه دیگری که باید به آن توجه داشت، مرز شمالی آن است. برای مثال، جنبش اسلامی ازبکستان و جماعت انصارالله، متشکل از تندروهای قومی ازبک و تاجیک، در هدف اعلام شده سرنگونی دولت های قانونی در تاشکند و دوشنبه مشترک هستند. هر دو گروه اکنون در افغانستان بسیار فعال هستند.
در حالی که وضعیت در افغانستان تاریک است، سه کار وجود دارد که جامعه بین المللی می تواند در مورد تهدید تروریستی انجام دهد. اول، تحریمهای کنونی سازمان ملل علیه مقامات طالبان باید به قوت خود باقی بماند و تعامل با کابل باید با چشمان باز انجام شود. حداقل 13 نفر از اعضای به اصطلاح دولت طالبان تحت نوعی تحریم های سازمان ملل هستند. طالبان به گروههای تروریستی فراملیتی مانند القاعده اجازه میدهد تا با وجود تضمینهای خلاف آن، آزادانه تردد کنند.
همچنین باید یک امتناع جهانی از به رسمیت شناختن طالبان به عنوان دولت قانونی افغانستان وجود داشته باشد. هیچ نمایندگی معنی دار غیر پشتون در حکومت طالبان وجود ندارد. تنها در این شرایط، نمی توان تصور کرد که طالبان به عنوان حاکمان قانونی افغانستان تلقی شوند. طالبان از چنین مشروعیتی بهره مند خواهند شد و جامعه جهانی باید هر کاری که می تواند برای جلوگیری از این امر انجام دهد.
ثانیاً، جامعه بین المللی باید گروه های غیر افراطی را که مایل به مبارزه با تروریسم در داخل افغانستان هستند شناسایی کرده و با آنها همکاری کند.
در نهایت، جامعه بین المللی باید بیشتر با کشورهای منطقه مانند تاجیکستان تعامل داشته باشد. از میان تمام کشورهای آسیای مرکزی، تاجیکستان بیشترین انتقاد را نسبت به طالبان داشته و بیشترین فشار را از سوی گروه های تروریستی فراملی فعال در افغانستان دارد.
با نزدیک شدن به دو سالگی سقوط کابل، جهان نباید چشمان خود را از وضعیت غم انگیز افغانستان برگرداند. با این حال، تاریخ نشان می دهد که آنچه در افغانستان اتفاق می افتد می تواند بر بقیه جهان تأثیر بگذارد. سیاست گذاران به جای دفن سرهای خود در شن و ماسه، باید با چالش های ناشی از افغانستان تحت کنترل طالبان بیدار شوند.