دو سال از تسلط مجدد طالبان بر افغانستان می گذرد. اما اوایل تابستان امسال، در یکی از ادارههای دولتی در کابل مشرف به یک باغ زیبا، یک مقام متوسط طالبان ابراز تاسف کرد که کشور همچنان در بن بست سیاسی محبوس شده است. او شکایت کرد که بازیگران منطقه ای و غربی نمی توانند در مورد چگونگی برخورد با طالبان به توافق برسند. حتی پس از خروج تمامی نیروهای خارجی از افغانستان، غرب همچنان در حال جنگ فرهنگی است. ایالات متحده و متحدانش از طالبان میخواهند که محدودیتهایش را که بر حقوق زنان وضع کرده اند، بردارد، اما طالبان آنچه را که بهعنوان یک آجندای فمینیستی میدانند، نمیپذیرند.
در همین حال، دولتها از پکن تا واشنگتن، از طالبان خواستهاند که یک دولت فراگیر تشکیل دهند. در مذاکرات صلح در دوحه قبل از اگست 2021، نمایندگان طالبان پیشنهاد کردند که قدرت را با جناح های مخالف افغان به خاطر پایان دادن به درگیری ها تقسیم کنند. اما از زمان پیروزی در جنگ، آنها این حق را برای خود محفوظ می دانند که سیاستمدارانی را که در گروه طالبان نیستند از کابینه دولت کنار بگذارند. رهبران طالبان شکایت دارند که «شمولیت» چیزی بیش از یک بحث مبهم است که میتواند به معنای هر چیزی باشد، از مشارکت گستردهتر در حکومت (که آنها مایلند حداقل برای مردان در نظر بگیرند) تا شامل شدن شخصیتهای سیاسی پیشین.
بنابراین افغانستان همچنان در بن بست باقی می ماند، بدون هیچ مسیر واقع بینانه ای برای دولت که بتواند از وضعیت نابسامان خود خلاص شود، از تحریم ها بگریزد و در سازمان ملل متحد عضو شود. طالبان مصالحه هایی را که جایگاه آنها را نزد حامیان اصلی تضعیف می کند و به نظر آنها ارزش های اخلاقی آنها را فاسد می کند، امتناع می ورزند. به نوبه خود، مقامات غربی استدلال میکنند که اعتبار بخشیدن به دیپلماتهای حکومتی که این چنین آشکارا علیه زنان تبعیض قائل می شود، خلاف ارزشهای خودشان و از نظر سیاسی آسیبرسان است. حتی فرستادن یک نماینده ایالات متحده به کابل همچنان یک ایده بحث برانگیز در واشنگتن است و دولت بایدن از انجام این کار خودداری کرده است. به رسمیت شناختن دیپلماتیک رسمی طالبان ممکن است سال ها طول بکشد، اگر این اتفاق بیفتد.
این سالها را نمی توان نادیده گرفت. تحریمها، مسدود شدن داراییها و سایر محدودیتهای اقتصادی که افغانستان را منزوی میکند، شانس این کشور را برای بهبودی از یک بحران اقتصادی که در دو سال گذشته، سازمان ملل متحد آن را بزرگترین فاجعه انسانی جهان خوانده است، فلج کرده است. بانکداری، هوانوردی و سایر بخش های حیاتی دچار مشکل شده اند. بیش از نیمی از مردم کشور نمی توانند نیازهای اولیه خانواده خود را برآورده کنند. وعده های کمک های بشردوستانه با دور شدن تمویل کنندگان کاهش یافته است.
به خاطر میلیونها افغان، بازیگران منطقهای و نیز دولتها و نهادهای غربی باید برای ایجاد روابط کارآمدتر با طالبان تلاش کنند. پس از گذراندن چندین ماه در افغانستان و صحبت با مقامات طالبان و مقامات خارجی که با آنها مذاکره میکنند، به این نتیجه رسیدیم که اگرچه ورود مجدد افغانستان به جامعه ملل، چشماندازی دور باقی مانده است، اما گامهای عملی قابل توجهی وجود دارد که جهان خارج میتواند در زمینه صلح، ثبات و امنیت.بردارد.
دیپلمات ها باید به سرعت حرکت کنند تا این وضعیت رخوت انگیز را از بین ببرند. این وضعیت کارمند وزارت خارجه طالبان را به یاد تمثیلی محلی در مورد یک گاو و قصابان آن انداخت: «قصابان در مورد چگونگی قطعه قطعه کردن گاو اختلاف نظر داشتند. آنقدر جنجال کردند که گاو میمیرد و کسی نمیتواند آن را بخورد.»
حصار خوب، همسایه ات را خوب میکند
حکومت طالبان ممكن است يك دولت منفور باشد، اما افغانستان در انزوا وجود ندارد. منطقه ای را با همسایگانی که به شدت به آن برای بهبودی نیاز دارند پیوند می دهد. اگر افغانها به رنج ادامه دهند، میلیونها نفر دیگر در این نزدیکی رنج خواهند برد. طالبان در تلاشند تا قدرت خود را با نمایشهای دولتسازی مستحکم کنند: آنها سدها را در سراسر کشور بهبود میبخشند، هواپیماهای بدون سرنشین را بر فراز پروژههای آبی به پرواز در میآورند، و رسانههای اجتماعی را با فیلمهای کارهای در حال انجام خود پر میکنند. جهان هر چه فکر می کند، طالبان اکنون کشوری را با اهداف و نیازهای فوری اداره می کنند.
منطقه افغانستان نمیتواند منتظر بماند تا جهان یک معامله بزرگی با طالبان برای به رسمیت شناختن دیپلماتیک انجام دهد. اکثر همسایگان افغانستان خواستار خروج نیروهای خارجی بودند و از زمانی که خروج ایالات متحده به یک جنگ فوقالعاده مرگبار پایان داد، خوشحال بودند. اما اکنون که نیروهای آمریکایی دیگر با شبهنظامیان فراملی در منطقه مبارزه نمیکنند، همسایگان افغانستان نگرانند که طالبان نتوانند یا نخواهند خواست این شکاف را پر کنند.
چین، به نوبه خود، از طالبان میخواهد که شبهنظامیان اویغور مستقر در افغانستان را تحویل دهد، اما طالبان سیاست ملایمتری برای اسکان دادن آنها به دور از مرز افغانستان و چین اتخاذ کرده است. کشورهای آسیای مرکزی نگرانی های امنیتی مشابهی دارند و پاسخ های مشابهی دریافت می کنند. پاکستان که از زمان تأسیس این گروه در دهه 1990 از طالبان حمایت کرده است، از کابل می خواهد که تحریک طالبان پاکستان (TTP)، یک گروه جهادی که از سال 2007 به طور متناوب با اسلام آباد در جنگ است، سرکوب کند. تحریک طالبان پاکستان در افغانستان حضور دارد. با وجود انکار طالبان، و حوادث مربوط به این گروه در پاکستان از اواسط سال 2021 افزایش یافته است که منجر به کشته شدن سه برابر بیشتر از دو سال قبل از تسلط طالبان بر کابل شده است.
همچنین برای اکثر همسایگان و کشورهای غربی، حضور مستمر داعش شاخه خراسان در افغانستان، بسیار نگران کننده است. نیروهای امنیتی طالبان در کشتن رهبران داعشی، گاهی اوقات با کمک آشکار سازمان های اطلاعاتی خارجی، مهارت خاصی پیدا کرده اند. اما طالبان نتوانسته اند این گروه را به طور کامل تحت سلطه خود درآورند و کشورهای همسایه همچنان نگران هستند که داعش همچنان بتواند از افغانستان به عنوان پایگاهی برای تهدید سایر کشورها استفاده کند. اشتراک گذاری اطلاعات همچنان محدود است، زیرا طالبان اعتماد زیادی با آژانس های امنیتی منطقه ای و بین المللی ایجاد نکرده اند.
بخشی از مشکل مربوط به طالبان است: آنها وجود برخی تهدیدات را انکار می کنند. در همین حال، دولتهای دیگر منطقه – بهویژه روسیه – با ادعای بیهوده این ادعا که داعش و دیگر گروههای شبهنظامی مورد حمایت ایالات متحده هستند!! پارانویا یا توهمی را در میان طالبان دامن زدند.
تحت فشار
تمام مداخلات امنیتی در جهان نمی تواند زندگی افغان ها یا همسایگان آنها را بدون بهبود اقتصادی بهتر کند. در اینجا نیز بسیاری از همکاری های احتمالی وجود دارد که مستلزم به رسمیت شناختن رسمی دیپلماتیک نیست. طالبان میخواهند شاهراه ها و در نهایت راهآهنهایشان بهعنوان راههای ارتباطی تجاری با جنوب آسیا باشد. کابل رویای دهلیز برق و خطوط لوله گاز را در سر می پروراند که منطقه را به هم وصل می کند. اما با گرم شدن جهان، فوری ترین تلاش های همکاری منطقه ای باید بر مدیریت آب متمرکز شود.
افغانستان عمدتاً در بالادست کشورهای همسایه قرار دارد، اما سدها و سیستم های آبیاری کمتری دارد. دهه ها جنگ زیرساخت ها را در هم شکسته و انکشاف را متوقف کرده است. تغییرات آب و هوایی باعث تشدید سیل و خشکسالی می شود. پروژه شاخص آب طالبان یک سیستم کانال جدید در شمال به نام قوش تپه است که آب را از آمودریا، برای آبیاری منحرف می کند.
تمایل طالبان برای مدیریت منابع آب قابل درک و ضروری است، اما آنها بدون توجه به همسایگان خود پیشروی می کنند. آمودریا بخش های وسیعی از ترکمنستان و ازبکستان را نیز آبیاری می کند و مقامات این کشورها نگران خشک شدن مزارع پنبه و صادرات آنها هستند. تهران به نوبه خود شکایت دارد که طالبان آب زیادی از هیرمند و دیگر رودخانه هایی که به ایران می ریزند را منحرف می کنند.
این در حالیست که علاوه بر موضوع آب که طالبان به عنوان ابزار افشار برای همسایگان استفاده می کند، کشورهای همسایه افغانستان دارای اهرم های فشار فراوانی هستند که می توانند بر طالبان فشار وارد کنند.
با این حال، جایی برای توافق ها یا تفاهمات ضمنی وجود دارد که نگرانی های طالبان و دیگر کشورها را برطرف کند. طالبان می توانند در بحث های چند جانبه در مورد مدیریت حوزه آبخیز و سازگاری با آب و هوا معامله کنند. به عنوان مثال، میزبانان اجلاس آب و هوای COP28 که در ماه نوامبر آغاز می شود، می توانند از طالبان دعوت کنند تا در آن شرکت کنند و راه کارهایی برای حل مشکلات سنجیده شود.
گام های نخستین کودک نوپا، گام های اصلی هستند
این راه حل های منطقه ای و مقطعی ممکن است الگویی برای بازیگران بین المللی برای نحوه برخورد کوتاه مدت با طالبان فراهم کند. بیش از چند رهبر غربی فقط می خواهند افغانستان را فراموش کنند. نادیده گرفتن کشور به آنها اجازه می دهد تا از موضوع شرم آور یک جنگ شکست خورده اجتناب کنند. برخی از صداهای برجسته، از جمله در این صفحات اجتماعی، خواهان اعمال فشار بیشتر بر طالبان و امیدواری برای تغییر رژیم هستند، اگرچه طالبان هیچ نشانه ای از فروپاشی نشان نمی دهد.
دیگران ممکن است این امید را پرورش دهند که تضعیف رژیم افغانستان باعث ایجاد آشفتگی در چین، ایران و روسیه خواهد شد و دیگرانی که خواهان مذاکره در مورد آینده ای بهتر برای افغان های عادی، به ویژه زنان و دختران هستند، ممکن است بر این باور باشند که در صورت و زمانی که مذاکرات بر سر عادی سازی روابط دیپلماتیک آغاز شود، عدم پرداخت پول و کمک به آنها اهرم فشاری می دهد. این نظریه می گوید، زمانی که مذاکرات رسمی آغاز می شود، مقامات غربی می توانند از وعده های حمایت آینده برای گرفتن امتیاز از طالبان استفاده کنند – اگرچه در گذشته، طالبان به ندرت تحت تأثیر چنین انگیزه هایی قرار می گرفتند.
اما راه های حمایت از افغانستان بیشتر از آن چیزی است که بسیاری اذعان می کنند و راهحلهای منطقهای اغلب به حمایت بینالمللی نیاز دارند، چه دولت غربی برای ارسال تجهیزات برای مرزبانان طالبان موافق باشد و چه رأی مثبت بانک جهانی برای ادامه پروژههای زیربنایی آب. تمویل مالی از طریق تسهیلات جهانی محیط زیست، صندوق آب و هوای سبز و صندوق سازگاری یا انطباق می تواند به طور قابل توجهی به پرداخت هزینه های زیربنایی کمک کند، اما دسترسی افغانستان به این بودجه پس از تسلط طالبان به حالت تعلیق درآمده است.
دیپلمات های منطقه ای در تلاش هستند تا با طالبان در مورد نگرانی های امنیتی، اقتصادی و زیست محیطی برخورد کنند. اما یکی از مقامات یک سفارت کم کار در کابل به ما اعتراف کرد که فهرست کارها دلهره آور است. تعامل روزانه با طالبان در حال حاضر بیشتر به عهده مقاماتی مانند او است که از بودجه های محدودی استفاده می کنند که با اندازه مشکلات همخوانی ندارد. تحریم های غرب نیز اقدامات محلی را محدود می کند. به عنوان مثال، برای دولت های منطقه ای یا سرمایه گذاران خصوصی گرفتن قرضه برای ایجاد زیرساخت ها در افغانستان دشوار است. کمک های مالی از سوی مساعدت کنندگان بین المللی برای تامین بیشتر منابع مالی برای چنین پروژه هایی استفاده می شود.
و بسیاری از مشکلاتی که کابل با آن مواجه است – برای مثال، کمبود بودجه، بانکداری، و تخصص در زمینه انکشاف – از نوع چالش های توسعه ای است که معمولاً توسط کشورهای غربی تمویل می شود. اما کمککنندگان غربی از کمکهای توسعه خودداری میکنند و کمکهای بشردوستانه کمتری ارائه میکنند، که تا کنون در سال 2023 به حدود 25 درصد از بودجه بشردوستانه سال گذشته کاهش یافته است.
مشکلات اقتصادی و امنیتی افغانستان را نمی توان به طور نامحدود نادیده گرفت، به ویژه به این دلیل که افرادی که از بی ثباتی و محرومیت بیشتر رنج می برند اغلب زنان و دختران هستند. یک دیپلمات منطقه ای به ما گفت که این کشور نمی تواند به سادگی در وضعیت «ایست و انتظار» بماند. وی گفت که بازیگران منطقه ای که درگیر وضعیت افغانستان هستند به حمایت بین المللی نیاز دارند.
دو سال پس از به قدرت رسیدن طالبان، ارزش گوش دادن به صحبت های کشورهای همسایه را دارد که اکنون نسبت به دیپلمات های غربی زمان بیشتری را صرف گفتگو با رهبری جدید کابل می کنند و در صورت فروپاشی کشور بیشترین ضرر را دیده اند. آنها می گویند که جهان نمباید اجازه دهد که افغانستان به یک کشور شکست خورده تبدیل شود و انزوای جهانی فقط کار با طالبان را دشوارتر می کند.
پیگیری و حمایت از همکاری های منطقه ای به معنای قطع امید برای گفتگو بین طالبان و جهان برای دستیابی به به رسمیت شناخته شدن نیست. دیپلمات ها باید از مواضع سختی که مانع از پیشرفت به سمت عادی سازی کامل می شود، دوری کنند.
فرستادگان توافق کردند که شرایط برای به رسمیت شناختن طالبان مناسب نیست – حتی اگر آنها شرایط را مشخص نکرده باشند. اما گوترش در اظهارات عمومی خود به این نتیجه رسید که چنین گردهمایی ها باید برای مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر و حقوق زنان ادامه یابد و در اوایل سال جاری، شورای امنیت سازمان ملل متحد بررسی مستقل همه تعاملات بین المللی با افغانستان را اجباری کرد. این گزارش در ماه نوامبر ارائه خواهد شد.
از بسیاری جهات، کشورهای غربی همچنان دربان های افغانستان هستند. روزی، طالبان که به حقوق بشر احترام می گذارد، ممکن است به طور کامل در جامعه ملل مورد استقبال قرار گیرد. اما آن روز دور است. غرب نمی تواند بایستد و منتظر بماند. منطقه در حال تلاش و کوشش است و هم افغانها و هم همسایگانشان شایسته و سزاورا خوردن خوب هستند.