دروغِ بازگشت به بگرام؛ تحلیلی بر عملیات روانی ارتش پاکستان

در روزهای اخیر، رسانه‌ها و صفحات اجتماعی وابسته به ارتش پاکستان، شایعاتی مبنی بر تحویل پایگاه بگرام به امریکا توسط طالبان منتشر کرده‌اند؛ اخباری که نه تنها واقعیت ندارد، بلکه نمونه‌ای روشن از فرافکنی و جنگ روانی پاکستان در قبال وضعیت افغانستان است. در ادامه، این روایت نادرست را از چند زاویه بررسی می‌کنیم:

۱. هدف از انتشار شایعه چیست؟

پاکستان، که خود درگیر بحران‌ های سیاسی و مشروعیت پس از انتخابات ۲۰۲۴ است، به دنبال انحراف افکار عمومی داخلی و منطقه‌ای است. پرتاب شایعه به سوی افغانستان نوعی تاکتیک برای منحرف کردن نگاه‌ها از بحران داخلی پاکستان است.

۲. بگرام؛ نماد حساسیت ملی افغان‌ ها

پایگاه بگرام برای مردم افغانستان، نماد اشغال، مداخله و رنج‌های دو دهه گذشته است. هیچ عقلانیت سیاسی / حتی از سوی طالبان / نمی‌تواند بازگشت نیروهای امریکایی به بگرام را بپذیرد، چرا که این اقدام، هزینه‌ای بسیار سنگین در سطح مشروعیت ملی برای هر گروهی خواهد داشت.

۳. فقدان شواهد عینی و رد آن

تا کنون هیچ سند، تصویر یا گزارش معتبر از تحویل پایگاه بگرام به امریکا منتشر نشده است. طالبان نیز چنین خبری را به طور تلویحی رد کرده‌اند. در واقع، این خبرها بر اساس «منابع نامعلوم» و «تحلیل‌های ساختگی» منتشر می‌شوند، نه واقعیت میدانی.

۴. سابقه‌ی فرافکنی‌های امنیتی پاکستان

این نخستین‌ بار نیست که ارتش پاکستان چنین بازی رسانه‌ ای را راه‌ اندازی می‌کند. پیش از این نیز در ماجرای مقاومت پنجشیر، درگیری‌های مرزی، یا ادعای نفوذ داعش در افغانستان، اطلاعات نادرست توسط نهادهای وابسته به پاکستان در فضای مجازی پخش شده بود.

۵. تهدید منافع چین و روسیه

بازگشت امریکا به بگرام، آن هم با اطلاع و همکاری طالبان، نه‌تنها برای مردم افغانستان بلکه برای کشورهای منطقه مانند چین و روسیه نیز تهدید تلقی می‌شود. در شرایط فعلی، هیچ بلوک قدرتی در منطقه مایل به استقرار مجدد امریکا در افغانستان نیست.

نتیجه‌ گیری:

شایعه تحویل بگرام به امریکا، بیش از آنکه مبتنی بر واقعیت باشد، بخشی از پروژه جنگ روانی ارتش پاکستان و فرافکنی نسبت به بحران‌ های داخلی خودشان است. وظیفه رسانه‌ ها و نخبگان افغانستانی، افشای این فرافکنی‌ ها و تقویت نگاه تحلیلی جامعه نسبت به واقعیت‌های میدانی است، نه افتادن در دام روایت‌ سازی‌ های بی‌ پایه.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امان الله هوتکی تحلیلگر مسائل سیاسی: جبهه به‌اصطلاح مقاومت، صرفاً گروهی از قاچاقبران، آدم‌ربایان و مقام‌های فاسد پنجشیری است که در دوران جمهوری، اموال مردم را غارت می‌کردند. همین افراد طالبان را قوم‌گرا می‌خوانند، در حالی که تمام تشکیلات خودشان بر پایه تعصب قومی بنا شده است. این گروه تحت نام مقاومت، در واقع جاسوسان بیگانگان هستند.
آرین یون نماینده پیشین پارلمان: زلنسکی دقیقاً به سرنوشتی دچار شده است که ما شدیم. فرمانده اعلی قوای ما، رئیس‌جمهور غنی نیز به ما می‌گفت که هیچ شکی در نیت آمریکا نداشته باشید. پیشنهاد ما این بود که از دامن آمریکا رها شویم و مذاکرات واقعی با طالبان آغاز گردد، اما رئیس‌جمهور تأکید داشت که آمریکا از او حمایت می‌کند...
عبدالسلام ضعیف از بنیانگذاران امارت اسلامی: هر چیزی که می‌تواند باعث نابودی و شکست یک قوم یا جامعه بزرگ شود، اختلاف و نفاق است. پایه‌های وحدت همیشه مستحکم هستند و می‌توانند در برابر هر نوع فشار مقاومت کنند. دشمن همواره راه نفوذ به این چارچوب را در تفرقه جستجو می‌کند تا به هدف خود برسد.
به اوکراین گفتند عضو ناتو شود تا امنیتش را تضمین کنیم. اوکراین که درخواست عضویت داد و جنگ شد، شرق سرزمینش را به روسیه بخشیدند و معادنش را بالا کشیدند، رییس جمهورش را هم با خفت هر چه تمام، از کاخ سفید بیرون انداختند. این یکی از عجیب ترین فریب‌های تاریخ روابط بین‌الملل بود.
همان روزی که ناچار شد امضای خروج خفت‌بار خود از افغانستان را ثبت کند، پس از بیست سال اشغالی که با مقاومتی استوار و تسلیم‌ناپذیر روبه‌رو شد. توافق دوحه فقط یک سند نبود، بلکه گواهی بر شکست بزرگ‌ترین قدرت نظامی جهان در برابر اراده‌ی ملتی بود که سر خم نکرد.
تصویری از مزار شهید سیدحسن نصرالله
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x