ده سال پس از بن‌لادن؛ آیا القاعده توان لازم برای جنگ دارد؟

امریکایی‌ها برای خروج از افغانستان لحظات و روز‌های سمبولیکی در نظر گرفته‌اند. آنان دقیقا در روزی خروج خود را از این کشور آغاز خواهند کرد که برابر با سالروز کشته شدن اسامه بن‌لادن، رهبر گروه القاعده است. آنان همچنین روند خروج را دقیقا به حوادث تروریستی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ در امریکا ارتباط داده‌اند؛ روزی که جهان تاوان بی‌توجهی به گروه‌های خطرناک تروریستی را بازپس داد و هزاران نفر در حملات تروریستی به برج‌های تجارت جهانی هلاک شدند. 

دولت امریکا می‌خواهد با این هم‌زمانی با روز‌های مهم، نشان دهد که دیگر القاعده یک خطر نیست و کشته شدن رهبر این گروه به معنی متلاشی شدن هسته القاعده نه تنها در افغانستان، بلکه در سراسر جهان است. 

مرگ بن‌لادن، این ذهنیت را در افکار جهانی به وجود آورد که همراه با وی القاعده نیز با سقوط مواجه خواهد شد. ظواهر نیز تا چند سال چنین نشان می‌داد. با آن که ایمن الظواهری، جانشین بن‌لادن، از تداوم فعالیت‌های القاعده خبر می‌داد، اما در واقعیت تحرکات این گروه دیگر آن برش سابق را نداشت. فقط هرازگاهی پیروان این گروه در افریقا حملاتی را علیه دولت‌های محلی، و بیشتر علیه غیرنظامیان، انجام می‌دادند. 

اما تحولات سه چهار سال اخیر یک بار دیگر این سوال را مطرح می‌کند که آیا پس از مرگ بن‌لادن، القاعده واقعا از فعالیت باز مانده است؟ 

پاسخ این پرسش به طرز دردناکی منفی است. با آن که فعالیت‌های القاعده یک دهه پس از مرگ بن‌لادن تضعیف شده است، اما این گروه از بین نرفته است و کم کم در حال جان گرفتن دوباره است. 

القاعده در چند سال گذشته روی تغییر روش‌های فعالیت خود تمرکز کرده است و حالا بیشتر از ابزارهای عامه‌پسند برای سرباز‌گیری استفاده می‌کند. تهاجم امریکا به کشور‌های مختلف، نقش آن کشور در جنگ‌ها در میان مسلمان‌ها و دست‌اندازی در امور کشور‌های مسلمان، دیگر بازار آنچنانی ندارد. 

اکنون القاعده از ابزار تازه‌ای که می‌تواند بر افکار عمومی تاثیر مضاعف بگذارد، استفاده می‌کند. بر فرض، فساد مالی، ناکارآمدی دولتمداران، گرسنگی و دسترسی نداشتن مردم به امکانات اولیه زندگی و مسایلی از این دست،  تاثیر بیشتری بر افکار عمومی دارد و می‌تواند زمینه سرباز‌گیری را برای القاعده فراهم کند. اما بیش از هر چیز، القاعده و رهبری آن در انتظار خروج امریکا از افغانستان هستند تا بتوانند دوباره پایگاه‌های خود را در این کشور ایجاد کنند. 

بر خلاف شروط و تعهدات موجود در توافق‌نامه صلح میان طالبان و دولت امریکا، طالبان نه تنها روابط خود را با القاعده قطع نکرده‌اند، بلکه گسترش داده‌اند. تنها کاری که کرده‌اند، انتقال آن رابطه به لایه‌های مخفی‌تر فعالیت‌های خود است. 

یک گزارش جدید وزارت مالیه امریکا که در سال ۲۰۲۰ منتشر شد، حکایت دارد که القاعده رابطه خود را با طالبان به صورت گسترده‌ای حفظ کرده است. 

به نظر می‌رسد که القاعده و طالبان منتظر خروج کامل ناتو از افغانستان هستند. هرچند شاید نتوانند مانند دوره سلطه طالبان بر افغانستان، به صورت آزادانه در گوشه و کنار این کشور پایگاه نظامی ایجاد کنند، اما هنوز هم در افغانستان ظرفیت‌های کافی برای سربازگیری به نفع القاعده وجود دارد. 

امریکا و ناتو در حالی افغانستان را ترک می‌کنند که کمتر تفاوتی میان سال ۲۰۰۱ و ۲۰۲۱ وجود دارد. طالبان به صورت گسترده در افغانستان فعالیت دارند. پشتوانه این حضور، حمایت مادی و لجستیکی القاعده از این گروه است. بار مبارزه با القاعده و طالبان و در کنار آن گروه داعش، تنها روی شانه‌های نیرو‌های امنیتی افغان گذاشته شده است و مشخص نیست جامعه جهانی چقدر دولت افغانستان را برای مبارزه با تروریسمی بالقوه جهانی، حمایت خواهد کرد. 
ایندپندنت
۲۰۲۱/۱/۵

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امان الله هوتکی تحلیلگر مسائل سیاسی: جبهه به‌اصطلاح مقاومت، صرفاً گروهی از قاچاقبران، آدم‌ربایان و مقام‌های فاسد پنجشیری است که در دوران جمهوری، اموال مردم را غارت می‌کردند. همین افراد طالبان را قوم‌گرا می‌خوانند، در حالی که تمام تشکیلات خودشان بر پایه تعصب قومی بنا شده است. این گروه تحت نام مقاومت، در واقع جاسوسان بیگانگان هستند.
آرین یون نماینده پیشین پارلمان: زلنسکی دقیقاً به سرنوشتی دچار شده است که ما شدیم. فرمانده اعلی قوای ما، رئیس‌جمهور غنی نیز به ما می‌گفت که هیچ شکی در نیت آمریکا نداشته باشید. پیشنهاد ما این بود که از دامن آمریکا رها شویم و مذاکرات واقعی با طالبان آغاز گردد، اما رئیس‌جمهور تأکید داشت که آمریکا از او حمایت می‌کند...
عبدالسلام ضعیف از بنیانگذاران امارت اسلامی: هر چیزی که می‌تواند باعث نابودی و شکست یک قوم یا جامعه بزرگ شود، اختلاف و نفاق است. پایه‌های وحدت همیشه مستحکم هستند و می‌توانند در برابر هر نوع فشار مقاومت کنند. دشمن همواره راه نفوذ به این چارچوب را در تفرقه جستجو می‌کند تا به هدف خود برسد.
به اوکراین گفتند عضو ناتو شود تا امنیتش را تضمین کنیم. اوکراین که درخواست عضویت داد و جنگ شد، شرق سرزمینش را به روسیه بخشیدند و معادنش را بالا کشیدند، رییس جمهورش را هم با خفت هر چه تمام، از کاخ سفید بیرون انداختند. این یکی از عجیب ترین فریب‌های تاریخ روابط بین‌الملل بود.
همان روزی که ناچار شد امضای خروج خفت‌بار خود از افغانستان را ثبت کند، پس از بیست سال اشغالی که با مقاومتی استوار و تسلیم‌ناپذیر روبه‌رو شد. توافق دوحه فقط یک سند نبود، بلکه گواهی بر شکست بزرگ‌ترین قدرت نظامی جهان در برابر اراده‌ی ملتی بود که سر خم نکرد.
تصویری از مزار شهید سیدحسن نصرالله
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x