در سال ۱۸۹۳ میلادی، تصمیم به امضای توافقنامهای گرفته شد که به موجب آن مرز فرضی دیورند به طول ۲۶۴۰ کیلومتر بین هند بریتانوی و افغانستان مشخص شد. این مرز برای ۱۰۰ سال آینده پس از تاریخ امضا، به عنوان خط فرضی و مرز شناسایی میشد.
ابتدا باید به دلایلی که باعث امضای این توافقنامه شد، اشاره کرد:
1. جلوگیری از نفوذ روسیه، زیرا در آن زمان آسیای میانه تحت استعمار روسیه بود.
2. پایان دادن به اختلافات میان قبایل و گروههای قدرتمند در افغانستان.
3. بریتانیا میخواست افغانستان را به عنوان سپری در برابر روسیه استفاده کند.
4. به دلیل نامشخص بودن مرزها، بریتانیا اغلب برای تقویت سلطه خود در جنوب افغانستان تلاش میکرد، اما پس از این توافقنامه، دیگر در امور داخلی افغانستان دخالت نکرد.
5. بریتانیا با این توافقنامه روابط بینالمللی خود را تقویت کرد و از منافع خود در رقابت با روسیه محافظت نمود.
این دلایل و دلایل مشابه دیگر موجب شد که امیر عبدالرحمن خان، حاکم وقت افغانستان و سر مورتیمر دیورند، نماینده هند بریتانوی، که در آن زمان معاون امور خارجه هند بریتانوی بود، این توافقنامه را امضا کنند.
پیش از توافقنامه دیورند، هند بریتانوی توافقات دیگری را با هدف منافع تجاری، تثبیت مرزها و گسترش نفوذ خود در مناطق مختلف امضا کرده بود. این توافقنامهها شامل همکاریهایی با چین، امپراتوری روسیه، پرتغال، میانمار (برمه)، ایران، کابل، جزایر فینگو و افغانستان بود. همه این توافقنامهها قبل از تشکیل کشور پاکستان امضا شدهاند.
از زمان حکومت ظاهرشاه در افغانستان (زمانی که کشور پاکستان تأسیس شد) تا دوران حاکمیت قبلی طالبان، افغانها این خط را به شدت محکوم کردهاند و نسبت به رسمیت شناختن آن واکنشهای تندی نشان دادهاند.
شایان ذکر است که در حکومت کنونی طالبان نیز خط دیورند هنوز به رسمیت شناخته نشده و هیچ طرفی آماده پذیرش آن نیست. این در حالی است که قبایل و اقوام دو سوی این خط مشترکات فرهنگی و تاریخی زیادی دارند و جدا کردن آنها غیرممکن است.
این نکته نیز روشن است که میان هند و افغانستان هیچ کشوری، نهادی یا گروهی جز پاکستان وجود نداشت. اکنون که ۷۸ سال از استقلال پاکستان و ۱۳۲ سال از توافقنامه دیورند میگذرد، میتوان گفت این توافقنامه قدیمیتر از موجودیت پاکستان است.
اینکه پاکستان چگونه به وجود آمد و چه کسانی در این زمینه تلاش کردند، موضوع دیگری است. اما مسئله اصلی این است که افغانستان تاکنون این مرز را به رسمیت نشناخته است. از سوی دیگر، درخواست پاکستان برای به رسمیت شناختن این مرز، خود استقلال پاکستان را زیر سؤال میبرد.
ما شاهد هستیم که پاکستان بارها به خاک افغانستان تجاوز کرده و مسلمانان بیگناه را به شهادت رسانده است. این اقدامات از سوی پاکستان برای چیست؟
این اقدامات به این دلیل انجام میشود که دو کشور همسایه هیچگاه فرصتی برای مذاکره پیدا نکنند. زیرا در چنین شرایطی مسائل به گفتگو سپرده میشود و قضاوت به یک طرف سوم واگذار میگردد.
باید یادآور شوم که سیاست فعلی پاکستان به طور آشکارا به تجزیه این کشور منجر میشود. این روند در سالهای اخیر سرعت بیشتری یافته است و پاکستان به سوی سرنوشتی در حال حرکت است که مراحل تجزیه خود را طی می کند.
نوشته از نشریه نن تکی آسیا