از دهه 1970، افغانستان به لابراتوار آزمون های سیاسی برای قدرتهای بزرگ و دولتهای منطقه تبدیل شد که منجر به چندپارگی سیاسی و اجتماعی، آشفتگیهای مداوم و رنجهای بزرگ انسانی شد. در جستجوی یک دولت معتبر و مبتنی بر اجماع که ممکن است روند پیچیده و طولانی مدت دولت سازی را آغاز کند، این کشور شاهد خونریزی های قابل توجهی بوده است.
اصطلاحات دولت سازی و ملت سازی اغلب به جای یکدیگر استفاده می شوند. ملت سازی به طور کلی به عنوان ایجاد یا بازسازی نهادهای سیاسی توصیف می شود که می توانند وظایف خود را در قبال جامعه بین المللی انجام دهند و خدمات اساسی را به جمعیت خود ارائه دهند. در زمانهای اخیر، نه مأموریت ناتو به رهبری ایالات متحده و نه طالبان نتوانستهاند چنین نهادهای سیاسی را به طور مؤثر ایجاد کنند. در توسعه نهادهای سیاسی، ایالات متحده و شرکای آن دموکراسی به سبک غربی را با تشویق احزاب سیاسی جدید ترجیح دادند، اما از مذهب، اختلافات قومی، و سنتهای محلی، بهویژه در مناطق تحت سلطه پشتونها غفلت کردند. فاجعه این شکست این بود که دموکراسی تحت حمایت خارجی دولت اشرف غنی (2014-2021) پس از اینکه ایالات متحده اعلام کرد که در اگست 2021 شروع به خروج می کنند، نتوانست بیش از چند هفته دوام بیاورد.
در مقابل، طالبان بر محوریت دین (اسلام) در سازمان حکومتی خود تأکید کرده اند، اما به عنوان یک گروه پشتون، این محاسبات منجر به احیای اشتباهات رژیم های گذشته با نادیده گرفتن شکاف های قومی افغانستان شده است. امارت اسلامی جدید طالبان در افغانستان (IEA) اسلام را عامل متحد کننده در گرد هم آوردن مردمی که بر اساس خطوط قومی تقسیم شده اند، می داند. با این حال، در حال حاضر هیچ گونه نمایندگی قومی مناسبی از جوامع مختلف از جمله هزاره ها، تاجیک ها و ازبک ها وجود ندارد. تلاشهای آن تاکنون صرفاً نمادین بوده است و ده عضو از گروههای اقلیت قومی را به مجموعه موقت خود اضافه کرده است. در این ترتیب، اکثریت رهبران با نفوذ و قوی سیاسی گروه های اقلیت قومی در حاشیه قرار گرفته اند.
تسلط قاطع پشتون ها در وزارتخانه های مختلف و فقدان نمایندگی مناسب از قومیت های اقلیت، در حال ساختن نوع مشابهی از روایت “ما در برابر آنها” است که ممکن است به موج دیگری از خشونت در افغانستان منجر شود.
حداقل برای سال اول، سیاست های طالبان مانند نفت بر آب با تعهدات بین المللی آن آمیخته شده است. به عنوان مثال، توافق صلح امضا شده در دوحه در سال 2020 بین طالبان و ایالات متحده، بارها توسط طالبان نقض شده است. انکار حکومت مبتنی بر اجماع با حذف جوامع قومی، ممنوعیت تحصیل زنان، و پناه دادن به سازمانهای تروریستی، مانند القاعده و تحریک طالبان پاکستان، تنها نمونههایی هستند.
در حال حاضر، رژیم طالبان با چالشهای زیادی از جمله تروریسم در قالب گسترش داعش (معروف به دولت اسلامی استان خراسان IS-KP) در افغانستان مواجه است.
امارت اسلامی در حالی که با چالشهای دیگر، مانند بحران اقتصادی مداوم مقابله میکند، به تدریج بر ایجاد و تقویت نهادهایی تمرکز میکند که مرکزی برای امنیت دولتی هستند، مانند نیروی پولیس افغانستان.
جامعه افغانستان متنوع است و از چندین قبیله، گروه های قومی، ادیان و فرهنگ ها تشکیل شده است. در افغانستان شبکه پیچیده ای از پیوندهای قبیله ای، سنت ها و درگیری ها بر زندگی روزمره حاکم است. بدون در نظر گرفتن سنت ها، آداب و رسوم و تاریخ منطقه ای، هیچ تلاش ملت و دولت سازی در افغانستان نمی تواند موفق باشد. علاوه بر تمرکز بر زیرساختها، سازمانهای مجری قانون و دولت مبتنی بر اجماع، باید سرمایهگذاری در ساخت یک مدل پایدار از همکاری و صلح با گروههای محلی مختلف انجام شود. مطمئناً، این یک واقعیت مداوم و دردسرساز برای افغانستان بوده است. در حالی که امارت اسلامی همچنان ادعا میکند که به دنبال ایجاد یک دولت فراگیر است، اما هنوز نشانههای کمی وجود دارد که این اتفاق رخ دهد، زیرا غیر پشتونها در رژیم فعلی به حاشیه رفته شده اند. طالبان به مخالفت خود با تمرکززدایی ادامه میدهند، مسئله ای که خواسته اصلی رهبران غیر پشتون است.
(موسسه استرالیایی امور بین الملل / 21 فبروری 2023)