زمین‌لرزه ی افغانستان ۲۰۲۵؛ فاجعه‌ ای که ریشه‌ هایش فراتر از طبیعت است

در واپسین ساعات شب ۳۱ اگست ۲۰۲۵، زمین ‌لرزه ی ۶ ریشتری در ولایت ننگرهار در شرق افغانستان هزاران خانواده را در سوگ فرو برد. برآوردها نشان می ‌دهد بیش از ۳۰۰۰ نفر جان خود را از دست داده ‌اند و هزاران نفر دیگر زخمی شده ‌اند. این رویداد دومین زمین ‌لرزه ی مرگبار سال ۲۰۲۵ لقب گرفته است. پرسش کلیدی اینجاست که چگونه زمین ‌لرزه ی نسبتا متوسط توانسته چنین تلفات سنگینی به بار آورد.

زمین ‌لرزه ‌ها بر اساس بزرگی‌ شان دسته‌ بندی می ‌شوند. در مقیاس جهانی، رخدادهای ۶ ریشتری معمولا در زمره ی «بزرگ» قرار می‌ گیرند، اما به‌ ندرت چنین حجم بالایی از خسارت ایجاد می‌ کنند. در سال‌ های عادی، صدها زمین‌ لرزه ی مشابه رخ می ‌دهد بی‌ آنکه نامی از آن‌ ها در فهرست مرگبارترین‌ ها دیده شود. اما در افغانستان، ترکیب سه عامل ــ نزدیکی به مناطق پرجمعیت، ضعف ساخت‌ و ساز و زمان وقوع ــ این زمین‌ لرزه را به فاجعه ‌ای ملی بدل کرد.

زمین‌ لرزه ی ننگرهار کم‌ عمق بود و تنها پنج مایل زیر سطح زمین رخ داد. همین عمق اندک موجب شد انرژی لرزه‌ ای با فرکانس بالا در سطح زمین شدیدتر احساس شود. این نوع امواج به‌ویژه برای خانه‌ های یک‌ طبقه و سازه‌ های کوچک بسیار ویرانگر است. افزون بر این، روستاهای متراکم در کوهپایه ‌های کنر و ننگرهار تنها چند کیلومتر با کانون فاصله داشتند و حدود دو میلیون نفر در معرض لرزش‌ های «بسیار شدید» تا «خشونت ‌آمیز» قرار گرفتند.

برای درک بهتر ابعاد فاجعه، مقایسه با زمین‌ لرزه ی ۸٫۸ ریشتری ۲۹ جولای ۲۰۲۵ در سواحل روسیه آموزنده است. آن زمین‌ لرزه ۱۵ هزار برابر انرژی بیشتری نسبت به افغانستان آزاد کرد، اما تلفات انسانی ‌اش به چند زخمی محدود شد. دلیل آن روشن است: مکان و آمادگی. کانون زمین‌ لرزه ی کامچاتکا در عمق ۲۲ مایلی و بیش از ۸۰ مایل دورتر از شهرهای اصلی بود و ساختمان‌ ها بر اساس آیین ‌نامه ‌های مقاوم لرزه‌ ای ساخته شده بودند. در مقابل، در افغانستان خانه‌ ها عمدتاً از خشت و سنگ‌ هستند و بدون هیچ‌ گونه تقویت. این تفاوت در محیط ساخته ‌شده، شکاف بزرگی در میزان تلفات ایجاد کرد.

زمین ‌لرزه افغانستان درست پیش از نیمه‌ شب رخ داد؛ لحظه‌ ای که تقریباً همه در خانه و در خواب بودند. همین امر شانس زنده ماندن را کاهش داد. افزون بر آن، افغانستان دهه‌ هاست گرفتار جنگ، ناامنی و فقر است. جنگ‌ های طولانی با شوروی، سپس آمریکا و پس از آن بازگشت طالبان در ۲۰۲۱، ساختار حکمرانی و زیرساخت ‌های حیاتی را از هم پاشیده است. جاده‌ های تخریب‌ شده، کمبود تجهیزات امداد و ماین‌ های باقی ‌مانده از جنگ، همه مانعی بر سر راه کمک‌ رسانی سریع هستند.

تجربه تاریخی نیز این آسیب‌ پذیری را تأیید می ‌کند. در ۳۰ سال گذشته، ۳۲ زمین‌ لرزه ی مرگبار در افغانستان ثبت شده است؛ ۱۰ مورد بیش از ۱۰۰ کشته داشته و شش مورد از هزار نفر فراتر رفته ‌اند. بزرگ‌ ترین نمونه، زمین ‌لرزه ی ۶٫۵ ریشتری سال ۱۹۹۸ بود که ۴۷۰۰ نفر را به کام مرگ کشاند. حتی زمین‌ لرزه ی ۵٫۹ همان سال هم بیش از ۲۳۰۰ نفر قربانی داشت.

افغانستان در یکی از پرریسک‌ ترین کمربندهای لرزه‌ ای جهان قرار دارد. حرکت بی‌ امان صفحه هند به سمت شمال و برخورد آن با اوراسیا، رشته‌ کوه هیمالیا و فلات تبت را ساخته و همزمان شبکه‌ ای از گسل‌ های فعال در پاکستان، هند، افغانستان و دیگر کشورها ایجاد کرده است. حرکت کنونی هند با سرعت حدود ۴ سانتی ‌متر در سال همچنان فشارهای عظیم ایجاد می‌ کند و بستر زمین ‌لرزه ‌های پی ‌درپی را می‌ سازد. در چنین زمینه ‌ای، وقوع زمین‌ لرزه‌ های شدید اجتناب‌ ناپذیر است.

زمین‌لرزه ی ۲۰۲۵ بار دیگر نشان داد که فاجعه تنها محصول لرزش زمین نیست، بلکه ترکیبی است از خطر طبیعی و آسیب‌ پذیری انسانی. افغانستان فاقد توان ساخت‌ و ساز مقاوم، مدیریت بحران کارآمد و سامانه ‌های هشدار است. این کشور محصور در خشکی، به دلیل جنگ‌ های طولانی و انزوای سیاسی، در تأمین منابع نیز ناتوان مانده است. به همین دلیل، هر زمین‌ لرزه ی متوسط می‌ تواند پیامدهایی در ابعاد یک فاجعه ملی داشته باشد. سازمان ملل متحد تیم‌ های ارزیابی اعزام کرده و برخی کشورها وعده ی کمک داده ‌اند، اما دسترسی به مناطق زلزله ‌زده دشوار است. کوهستانی بودن منطقه و تخریب راه ‌ها سرعت امدادرسانی را کاهش داده است. طالبان نیز درخواست کمک‌ های بین‌ المللی کرده، اما شرایط سیاسی افغانستان همچنان مانع از حضور گسترده نهادهای خارجی می‌ شود.

تجربه ی افغانستان هشداری برای دیگر نقاط زلزله‌ خیز جهان است. حتی در کشورهایی با ساختارهای مدرن هم خطر همچنان پابرجاست. زمین‌لرزه ی ۶٫۲ ریشتری ۲۰۱۱ در «کریست‌ چرچ» نیوزیلند، با وجود استانداردهای ساخت‌ وساز بالا، ۱۸۵ کشته برجای گذاشت. این نشان می ‌دهد که تاب ‌آوری لرزه‌ ای فرآیندی مداوم است و هیچ کشوری نباید احساس امنیت کاذب کند.

زمین ‌لرزه ی ۳۱ اگست ۲۰۲۵ در افغانستان بیش از یک رویداد طبیعی بود؛ این فاجعه آینه‌ ای است که ترکیب خطر زمین‌ شناختی، ضعف ساختارهای انسانی و ناتوانی سیاسی را به نمایش گذاشت. در کشوری که خانه‌ها از خشت و سنگ‌ هستند، نهادهای حکمرانی فرسوده ‌اند و فقر گسترده است، یک زمین ‌لرزه ی ۶ ریشتری می ‌تواند مرگبارتر از زمین ‌لرزه ی ۸٫۸ ریشتری در یکی از پیشرفته ‌ترین مناطق جهان باشد. این واقعیت تلخ نشان می‌ دهد که پیشگیری، آموزش و سرمایه ‌گذاری در تاب ‌آوری لرزه ‌ای نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی حیاتی برای افغانستان و هر جامعه ی زلزله‌ خیز دیگر است.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x