سایه‌های تردید بر سیاست خارجی و داخلی پاکستان؛ از جنجال سفر نیویورک تا وعده‌ های فراموش‌ شده به قبایل

سخنرانی نخست‌ وزیر شهباز شریف در مجمع عمومی سازمان ملل با اعتماد به‌ نفس و بیان قوی ایراد شد، اما یک جنجال غیر منتظره سایه‌ ای از تردید بر آن انداخت. در هیئت همراه نخست‌ وزیر، یک شهروند بریتانیایی حضور داشت که گفته می‌ شود در گذشته طرفدار نخست‌ وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو بوده و در سال ۲۰۲۳ از دولت پاکستان نشان ملی متیاز دریافت کرده است. این زن در پشت سر وزیر دفاع خواجه آصف در صحن سازمان ملل دیده شد و همین مسئله موجی از پرسش‌ ها در شبکه‌ های اجتماعی برانگیخت: «چرا فردی که آشکارا حامی روابط با اسرائیل است در هیئت رسمی پاکستان حضور دارد؟»

خواجه آصف سریعاً از این زن اعلام برائت کرد و مسئولیت حضور او را بر عهده وزارت خارجه انداخت. وزارت خارجه نیز به‌سرعت بیانیه‌ ای صادر کرد مبنی بر اینکه نام این فرد با تأیید این وزارتخانه در فهرست هیئت پاکستانی قرار نگرفته است. با این‌حال، خود او مدعی بود که نویسنده سخنرانی نخست‌ وزیر است. این پرسش ایجاد شد که چگونه یک شهروند بریتانیایی، آن‌ هم حامی روابط با اسرائیل، می‌ تواند نویسنده متن سخنرانی نخست‌ وزیر پاکستان باشد؟ هرچند نخست‌ وزیر در سخنرانی‌ اش جنایات اسرائیل در غزه را محکوم کرد، اما تصاویر متعدد از حضور این زن در کنار نخست‌ وزیر، وزیر دفاع و وزیر خارجه در فضای مجازی پخش شد و توضیحات وزارت خارجه را به تمسخر گرفت.

موضوع دیگری که بحث‌ برانگیز شد، ترکیب هیئت پاکستانی در دیدار نخست‌ وزیر با رئیس‌ جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، در کاخ سفید بود. در این دیدار، فرمانده ارتش، ژنرال عاصم منیر، حضور داشت، اما معاون نخست‌ وزیر و وزیر خارجه، اسحاق دار، غایب بودند. این پرسش به‌ وجود آمد که وقتی وزیر خارجه آمریکا، مارکو روبیو، در جلسه حاضر است، چرا وزیر خارجه پاکستان حضور نداشت؟ علاوه بر این، پس از این دیدار مهم، هیچ‌یک از طرفین در برابر رسانه‌ ها ظاهر نشدند.

نکته قابل‌توجه دیگر سکوت نخست‌ وزیر در قبال حملات پهپادی اسرائیل به کاروان دریایی بیش از چهل کشور بود که برای شکستن محاصره غزه به راه افتاده بود. در این کاروان، چند پاکستانی از جمله سناتور پیشین مشتاق احمد خان نیز حضور داشتند. این سکوت بیش‌ از پیش پرسش‌ برانگیز شد و مردم را نسبت به سیاست دولت پاکستان درباره فلسطین دچار تردید کرد. مردم پاکستان همچنان همان دیدگاه محمدعلی جناح، بنیان‌ گذار کشور را دارند و پذیرش اسرائیل تحت عنوان «راه‌ حل دو دولتی» را بر نمی‌ تابند. نویسنده هشدار می‌ دهد که اگر دولت چنین رویکردی در پیش گیرد، با مشکلات بزرگی روبه‌ رو خواهد شد.

نویسنده سپس به وضعیت سیاسی داخلی می‌ پردازد و می‌ نویسد که حکومت چندان خطری از سوی حزب تحریک انصاف احساس نمی‌ کند. این حزب در ۲۷ سپتامبر در پیشاور گردهمایی بزرگی برگزار کرد، اما خطری برای دولت ایجاد نشد. شاید در شهرهای بزرگ همچون کراچی، لاهور و اسلام‌آباد هم خطری برای دولت نباشد، اما در مناطق قبیله‌ ای و کشمیر آزاد نارضایتی‌ ها رو به افزایش است. این نارضایتی باید برطرف شود.

برای توضیح این موضوع، نویسنده به وعده‌ های محمد علی جناح به قبایل پشتون اشاره می‌ کند. در ۱۷ آپریل ۱۹۴۸، جناح در پشاور با بیش از دوصد تن از سران قبایل دیدار کرد و ضمن قدردانی از حمایت آنان در تأسیس پاکستان، وعده داد که ارتش از وزیرستان خارج شود و آزادی داخلی قبایل محترم شمرده شود. او تأکید کرد که هیچ تصمیمی بدون مشورت با آنان اتخاذ نخواهد شد. بر اساس همین وعده‌ ها، در قانون اساسی ۱۹۷۳ ماده ۲۴۷ گنجانده شد که مناطق قبیله‌ ای را تحت اداره فدرال نگه می‌داشت.

اما در ماه می ۲۰۱۸، با اصلاحیه بیست‌ و پنجم قانون اساسی، این مناطق در ایالت خیبرپختونخوا ادغام شدند. این اقدام با حمایت جنرال قمر جاوید باجوه، فرمانده وقت ارتش، انجام شد؛ او مدعی بود که ادغام باعث پایان تروریسم خواهد شد. متأسفانه، اوضاع امنیتی نه‌ تنها بهبود نیافت بلکه بدتر شد. مردم این مناطق هنوز همان حقوقی را ندارند که شهروندان سایر بخش‌ های پاکستان دارند. به همین دلیل، بیش از ۴۰۰ تن از بزرگان قبایل در سال ۲۰۲۰ این اصلاحیه را در دادگاه عالی به چالش کشیدند و استناد کردند به سخنرانی جناح در ۱۹۴۸. آنان استدلال کردند که پارلمان حق حذف ماده ۲۴۷ را نداشته است.

با وجود چند جلسه رسیدگی، این پرونده به‌ دلیل اصلاحیه بیست‌ و ششم مسکوت ماند. اکنون برخی قبایل می‌ گویند اگر وعده جناح صرفاً به تاریخ سپرده شود و تصمیم پارلمان تغییرناپذیر دانسته شود، آنان نیز خود را ملزم به اطاعت از پارلمان و قانون اساسی نمی‌ دانند. افزون بر این، دولت برخلاف ماده ۲۵۶ قانون اساسی، از گروه‌ های مسلح محلی تحت عنوان «لشکرهای صلح» حمایت می‌ کند که باعث تشدید بی‌ ثباتی شده است.

ناامنی این مناطق با تحولات افغانستان گره خورده است. از زمانی که ترامپ آشکارا گفت خواهان کنترل بر پایگاه بگرام در افغانستان است، اوضاع پیچیده‌ تر شده است. اکنون این پرسش مطرح است که آیا آمریکا برای دسترسی دوباره به بگرام به کمک پاکستان نیاز دارد و آیا گرفتار کردن پاکستان در این ماجرا به سود کشور خواهد بود یا نه؟ دولت مدام از موفقیت‌ های دیپلماتیک سخن می‌ گوید، اما چرا درباره سخنان ترامپ ــ که مدعی شد پایگاه بگرام تنها یک ساعت با تأسیسات هسته‌ ای چین فاصله دارد ــ سکوت کرده است؟

در پایان، نویسنده هشدار می‌ دهد که کنترل رسانه و احزاب شاید ممکن باشد، اما اگر خشم عمومی از دسترس خارج شود، دولت با مشکلات بزرگی روبه‌ رو خواهد شد. سیاست درباره فلسطین و بی‌ توجهی به وعده‌ های تاریخی با قبایل می‌ تواند چنین موجی از خشم را برانگیزد.

مطلبی از نشریه جنگ

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x