کشور قطر مثل بقیه کشورهای عربی عمر زیادی ندارد. این کشور در نتیجهی سیاستهای استعماری بریتانیا تولد شده است. قطر به رهبری آل ثانی در سال ۱۸۶۸ زمانی شکل گرفت. زمانی که بریتانیا با اسالیب متعدد سیاسی، فرهنگی و نظامی علیه خلافت عثمانی و جهان اسلام میجنگید در همین زمان بود که قطر ظاهراً به اساس یک توافق، تحت استعمار انگلیس در آمد.
بعد از آن در زمان ابرقدرت شدن امریکا بود که قطر نیز به آغوش امریکا افتاد. تا به امروز است که حکام این کشور به مثل نمایندگان و سخنگویان امریکایی در جهان اسلام عمل میکنند. قطر عملاً مهمانخانهی امریکا است در حالیکه خود را مدافع اسلام نیز میداند. بزرگترین پایگاههای امریکا در قطر (العدید، دوحه، سیلیه) بزرگترین تهدید به جهان اسلام بوده است که اشغال سرزمینهای اسلامی و هدف قرار دادن مسلمانان از همین نقطه صورت میگیرد.
این پایگاهها به عنوان محل تهدید به جهان اسلام و تهدید به ظهور نظم اسلامی نیز پنداشته میشود. از سوی دیگر پهلوی رابطه تنگاتنگ با امریکا، قطر با دولتیهود نیز در رابطه است باوجودی که از آن انکار میکند. پهلوی خدمات نظامی قطر برای امریکا، این کشور از لحاظ قدرت نرم نیز در اختیار ارزشهای غربی قرار دارد.
کوشش نهایی قطر از لحاظ ارزشی این است تا باشد که جهان اسلام را از رفتن به سوی وحدت سیاسی و جغرافیایی امت جلوگیری نموده و برای پذیرش ارزشهای سیکولار مساعد سازد. قطر نظام آموزشی خود را به دستان مؤسسه امریکایی «رند» طراحی نموده است که این مؤسسه یکی از مراکز بزرگ فکری غرب میباشد همانگونه که بنیاد بروکینگز نیز شاخهی خود را در دوحه دارد تا پالیسیهای غربیسازی را طراحی نماید.
این تنها در تربیت نسل قطر به اساس سکولاریزم نیست، قطر با همایشها و موقفگیریهای خود کوشش میکند سکولاریزم را لباس اسلامی بپوشاند و آن را برای جهان اسلام به نمایش بگذارد. جام جهانی قطر یکی از مثالهای این سیاست قطر است که چگونه مردم را با مکر و فریب به «تقارب ادیان» و ارزشهای سیکولار دعوت کرد.
از سوی دیگر قطر کوشش میکند نظام سیاسی خود را به شکل الگو به دیگران معرفی کند و سیاست خود را مبتنی بر اسلام به معرفی گیرد. چنانچه در سال ۲۰۲۱ که امارت اسلامی جدیداً در افغانستان حاکم گردید وزیر خارجه قطر در یک نشست خبری از امارت اسلامی خواست که «با نگاه به قطر دریابند که چگونه میتوان یک نظام اسلامی را هدایت کرد». این در حالیست که قطر خود را آغوش گرم برای گروههای اسلامی میداند در حالیکه جز سیاستهای امریکایی و ارزشهای غربی چیزی دیگری را تعقیب نمیکند.
مگر به اساس کدام سیاست است که یک کشور بیش از ۲۰۰ میلیارد دالر را بر جام جهانی مصرف میکند در حالی که این سرمایهی مشترک امت است. قطر با ذخایر ۲۴ هزار میلیارد متر مکعب گاز بعد از روسیه و ایران بزرگترین گاز طبیعی جهان را در اختیار دارد. جای اینکه این منابع به نفع جهان اسلام باشد به نفع سیاستهای امریکایی استفاده میشود.
قطر را سیاسیون امریکایی به عنوان «دلبر عزیز واشنگتن» میشناسند. در قضیهی افغانستان نیز قطر برای واشنگتن دلبری میکند. از انتقال افغانها به امریکا و اروپا تا به انتقال پیامهای امریکایی به افغانستان. چنانچه در سال ۲۰۲۱ انتونی بلینکن و وزیر خارجه قطر توافقنامهی را به امضا رساندند که توسط آن قطر متعهد به حفظ منافع امریکا در افغانستان شد.
همینگونه امیر قطر که اخیراً به امریکا سفر نموده بود، در یک نشست وی با بایدن، بایدن گفت: «قطر یک دوست خوب و شریک قابل اعتماد و تواندمندی برای ما به شمار میرود. من به کنگره اطلاع میدهم که قطر را به عنوان همپیمان اصلی امریکا در خارج از پیمان ناتو را اعلام خواهم کرد تا بر اهمیت روابط ما با این کشور تأکید کنم».