به لطف فشار نومحافظهکاران بیش از همیشه به این درگیری که به مثابه یک خودکشی برای آمریکا است، نزدیک شدهایم.
اکنون بدترین زمان ممکن برای ایالات متحده برای شرکت در حمله نظامی به ایران است؛ ما توان روبرو شدن با عواقب آن را نداریم.
هزاران آمریکایی خواهند مرد. ما در جنگی که پس از هرگونه اقدام نظامی علیه ایران شکل خواهد گرفت، شکست خواهیم خورد؛ هیچ چیز مخربتر از این برای کشور ما نخواهد بود.
بررسی این موضوع:
تحلیل سخنان تاکر کارلسون دربارۀ احتمال درگیری آمریکا با ایران را میتوان در سه سطح بررسی کرد: سیاسی – راهبردی، داخلی آمریکا، و منطقهای.
1. سطح سیاسی – راهبردی:
کارلسون با تعبیر «خودکشی برای آمریکا» نشان میدهد که هرگونه اقدام نظامی علیه ایران نه تنها فاقد سود راهبردی است، بلکه بهلحاظ ژئوپلیتیک میتواند موقعیت آمریکا را بهشدت تضعیف کند. این سخنان بازتاب نوعی بیاعتمادی عمیق به مؤثر بودن قدرت نظامی در مواجهه با ایران است؛ کشوری که برخلاف کشورهای منطقه، دارای زیرساختهای پیچیده دفاعی، متحدان منطقهای و نفوذ فراملی (در لبنان، سوریه، عراق، یمن) است.
نکته مهم تر این است که کارلسون تلویحاً تأیید می کند که ایران توان بازدارندگی دارد – این دیدگاه بهطور ضمنی ایران را به مثابه یک قدرت منطقهای جدی و نه یک «هدف آسان» معرفی می کند.
2. سطح داخلی آمریکا:
کارلسون، که نماینده طیفی از ملی گرایان آمریکایی مخالف جنگ های بی پایان است، نو محافظه کاران را عامل اصلی نزدیک شدن به جنگ می داند. این اشاره، بیانگر یک شکاف ایدئولوژیک عمیق در سیاست خارجی آمریکاست:
نومحافظهکاران (عمدتاً در حزب جمهوریخواه) خواهان حفظ سلطه آمریکا از طریق مداخله نظامی هستند.
ملیگرایان ترامپیست (همچون کارلسون) به دنبال تمرکز بر مسائل داخلی، کاهش مداخله خارجی، و حفظ منابع ملیاند.
در واقع، کارلسون در حال طرح این مسئله است که نخبگان جنگ طلب، نماینده مردم آمریکا نیستند، بلکه تهدیدی برای جان و مال آن ها محسوب می شوند.
3. سطح منطقه ای و ژئوپلیتیک:
زمانی که کارلسون میگوید «اکنون بدترین زمان برای جنگ با ایران است»، به ناامنی های منطقه ای، بیثباتی های ناشی از جنگ غزه، افزایش تنش میان اسرائیل و محور مقاومت، و کاهش مشروعیت جهانی آمریکا اشاره دارد. در این فضا، یک جنگ تازه با ایران میتواند:
ائتلافهای منطقهای آمریکا را تضعیف کند،
باعث اتحاد بیشتر میان بازیگران ضد آمریکایی شود (مانند ایران، روسیه، چین)، و حتی پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه را هدف حملات تلافی جویانه قرار دهد.
جمعبندی:
سخنان کارلسون را باید در چارچوب تغییر گفتمان درون آمریکا از مداخله گری به انزواگرایی هوشمندانه تفسیر کرد. او نه از سر دلسوزی برای ایران، بلکه از زاویۀ هزینه های گزاف انسانی (اشاره به مردم آمریکا نه دیگران) و راهبردی، با جنگ مخالفت می کند. این صداها هرچه بیشتر تقویت شوند، احتمال بازداشتن آمریکا از ورود به یک جنگ تازه در خاورمیانه بیشتر خواهد شد – جنگی که از نظر بسیاری از تحلیلگران، نه برنده ای خواهد داشت و نه پایان مشخصی.
در کل باید گفت که ترامپ با تمام لفاظی های تندش، هرگز جرأت نمی کند ماشه جنگ با ایران را بچکاند، چون خوب میداند هزینه اش فراتر از توان آمریکا خواهد بود.