شدت جنگ و فراگیر شدن آن به همه مناطق افغانستان باعث شد تا نیروهای امنیتی از بخشهایی از شهرستانهای افغانستان عقبنشینی کنند. این عقبنشینی به دو منظور شکل گرفت: اول اینکه به صورت معمول طالبان در حملاتشان به ولسوالیها حتما یک سپر انسانی از مردم محل ایجاد میکنند تا جلو حملات هوایی را بگیرند.
حملات هوایی نیروهای افغانستان بیشترین تلفات را به گروه طالبان وارد میکند به همین دلیل گروه طالبان از حملات هوایی به شدت در هراساند. در قدم دوم حکومت خواست تا مردم نیز با طالبان روبهرو شوند زیرا ذهنیتها در مورد طالبان تا حد زیادی مبهم و گنگ بود. تعدادی به این باور رسیده بودند که گروه طالبان نسبت به گذشته تغییر کرده است و دیگر آن طالبان دهه ۹۰ میلادی نیست. این ذهنیت را شبکههای پروپاگاندایی مرتبط با طالبان به وجود میآوردند.
حتی ویدیوهایی منتشر شد که نشان میداد در مناطق تحت کنترل طالبان، مکاتب دخترانه نیز فعال است. در حالی که در واقعیت طالبان در هیچ منطقه تحت کنترل خود نه به مکتب دخترانه اجازه فعالیت میدهد و نه به زنان مانند گذشته اجازه بیرون رفتن از خانه را. دقیقا همانند میانه دهه ۹۰ میلادی برخورد میکند. به همین دلیل دولت خواست تا بار دیگر عملکرد گروه طالبان برای مردم روشن شود. همین مساله باعث شد تا واکنشهای مردم مقابل گروه طالبان شکل بگیرد. خیزشهای مردم در مناطق شمال افغانستان و همچنین مناطق مرکزی سببب شده تا دوباره مناطق تصرف شده توسط طالبان بازپس گرفته شوند.
همچنین در بخشهایی از کشور تحرکات محلی صورت گرفت تا مقابل حملات احتمالی طالبان مقاومت کنند.
تحرکات مردمی مقابل گروه طالبان مزیتها و چالشهای خود را نیز دارد. مهمترین مزیت تحرک محلی مقابل طالبان ایجاد جبهه جدید برابر این گروه است. جبهههای مردمی میتواند تا حد زیادی فرصت را برای نیروهای امنیتی میسر سازد تا مناطق دیگری را که گروه طالبان در پی تصرف آنند قدرتمند بسازند تا طالبان نتواند این مناطق را تصرف کند. از سوی دیگر تحرکات محلی جلو سربازگیری و درآمدزایی طالبان را نیز میگیرد.
طالبان به صورت مداوم از مردم به عنوان عشریه و زکات و غیره پول میگیرد. آنان حتی غذای مورد نیاز خود را نیز از مردم میگیرند. در کنار آن طالبان با تبلیغ در روستاهای افغانستان، جوانان را برای جنگ علیه دولت جذب میکند. طالبان با نشان دادن باغهای سبز و سرخ تلاش میکند تا ذهنیت جوانها را تخریب کنند.
بخش زیادی از جوانانی که به نفع طالبان در جنگ شرکت میکنند ذهنیت ثابتی نسبت به عملکرد این گروه ندارند. طالبان با تبلیغات به سرعت روی افکار آنان تاثیر میگذارد. برخورد مردم محلی با طالبان باعث میشود تا این گروه دیگر نتواند از میان مردم سربازگیری کند.
با این حال خیزشهای مردمی چالشهایی را نیز با خود دارد. مهمترین چالش برگشت بخشی از جنگسالارانی است که دولت در طول این سالها آنان را به حاشیه رانده بود. مسلما مردم در بیرون از شهرها هنوز رابطه خود را با جنگسالاران محلیشان حفظ کردهاند. بازگشت این جنگسالاران میتواند در درازمدت بار دیگر اقتدار دولت را با سوال روبهرو کند. به همین دلیل دولت در حالی که از خیزش خودجوش مردم مقابل طالبان استقبال میکند دغدغههای خاص خود را نیز در رابطه با بازگشت جنگسالاران قدیمی یا شکلگیری هستههای جدید جنگسالاران دارد.
دولت اگر بتواند تحرکات خودجوش مردمی را به صورت دقیق مدیریت کند و نگذارد که مردم تبدیل به ابزار برای جنگسالاران شوند نهتنها توانسته جبهه جدیدی را علیه طالبان ایجاد کند بلکه توانسته تا حد زیادی افکار عمومی را نیز با خود همراه سازد. با اینکه بخش زیادی از مردم نسبت به عملکرد دولت رضایت کمتری دارند و حکومتداری با انتقادهایی روبهرو است اما اغلب مردم این حکومت را نسبت به طالب ترجیح میدهند.
ایندپندنت
۲۰۲۱/۲۳/۶