معمای امنیت در سوریه

در روزهای گذشته و با هجوم دوباره تروریست‌های جبهةالنصره و احرار شام به شهر حلب و تسخیر دوباره بخش‌هایی از این شهر توسط این گروه‌ها پس از قریب به هفت سال از پایان جنگ داخلی، سوریه دوباره بر سر زبان‌ها افتاد. چرا سیاست‌های جهانی و عمدتا منطقه‌ای به سمتی سوق پیدا می‌کند که همیشه سوریه دارای ضریبی از ناامنی است؟ چه کشورهایی بیشترین سود را از قبال ناامنی در سوریه کسب می‌کنند؟

1- موضوع توریسم: شاید این بخش در یک نگاه بسیار بی‌اهمیت به‌نظر برسد؛ اما باید به این موضوع اشاره کرد که تا قبل‌از سال 2012 سوریه یک کشور توریستی بود و علاوه‌بر گردشگری مذهبی که پذیرای شیعیان از سراسر جهان بود، گردشگری ساحلی این کشور به‌دلیل آب‌وهوایی مدیترانه‌ای متبوع آن هرساله پذیرای هزاران نفر از سراسر جهان بود. باید به این موضوع نیز اشاره کرد که تا قبل‌از سال 2012 تولید ناخالص داخلی سوریه که بخشی از آن را از طریق گردشگری تأمین می‌کرد، سالیانه بیش‌از ۵۰ میلیارد دلار بود، درحالی‌که پس‌از ناامنی‌های پدیدآمده تولید ناخالص داخلی سوریه در سال ۲۰۲۱ به کم‌تر از ۸ میلیارد دلار سقوط کرده است. حال باید این سؤال را پرسید که جایگزین‌های صنعت گردشگری سوریه که دارای آب‌وهوای مدیترانه‌ای هستند کدام مناطق در محیط پیرامونی سوریه هستند؟ پاسخ این سؤال بسیار ساده است، بخشی از این گردشگران به سمت سرزمین‌های اشغالی و بخشی دیگر عازم ترکیه خواهند شد.

2- کریدورهای انرژی: بخش اعظمی از تحلیلگران که مسائل سوریه را از دیدگاه اقتصاد سیاسی بین‌الملل تحلیل می‌کنند، این گزاره را مطرح می‌کنند که کریدورهای انرژی یکی از مسائل عمده‌ای است که به این منجر می‌شود که کشورها سعی کنند در تحولات امنیتی سوریه اثرگذار باشند و با استفاده از گروه‌های نیابتی خودشان سعی کنند که بر سوریه تسلط یابند و یا حداقل ضریبی از ناامنی را در سوریه تداوم ببخشند. باید به این موضوع اشاره کرد که کشور سوریه یکی از بهترین مسیرها برای انتقال منابع انرژی به سمت دریای مدیترانه و از آن‌جا به سایر نقاط جهان است و بدیهی است که کالای امنیت در سوریه برای منافع ملی سایر کشورها و مناطقی که در خاورمیانه به‌دنبال مبدل‌شدن به هاب انرژی خاورمیانه هستند، از جمله کشور ترکیه، شاید الزاما مفید نباشد. همچنین به برخی از مناطق که به‌دنبال صادرات منابع انرژی خودشان هستند و صادرات منابع انرژی ایران از مسیر سوریه می‌تواند برای آن‌ها به‌عنوان یک دیگری در بازارهای انرژی باشد ازجمله سرزمین‌های اشغالی که به‌تازگی استحصال منابع انرژی را از میدان کاریش آغاز کرده‌ است. همچنین قطر از ناامنی در سوریه سود خواهد برد؛ زیرا در صورت وجود ناامنی در سوریه کشورها ناگزیر هستند که ترکیه را به‌عنوان یک هاب انرژی بپذیرند، و ازسوی دیگر صادرات منابع انرژی مخصوصاً گاز ایران از خاک سوریه محدود خواهد شد و ایران ناگزیر است که از طریق خاک ترکیه به‌عنوان یکی از اعضای ناتو منابع انرژی خود را صادر کند، درنتیجه از این دیدگاه نیز ترکیه بخشی از کشورهای عربی و سرزمین‌های اشغالی از نتایج تداوم ناامنی در سوریه که به محدود شدن خطوط انرژی ایران و یا عبور این خطوط از خاک ترکیه منجر خواهد شد سود می‌برند.

3- کریدورهای حمل‌ونقل کالا: هرچند که سوریه در حال حاضر در هیچ‌کدام از نقشه‌های ترسیم شده برای حمل‌ونقل کالا در کریدورهای جاده ابریشم نوین چین و احتمالاً در آینده در کریدور جاده کتان هند حضور ندارد؛ اما باید به این موضوع توجه کرد که دقیقاً همانند منابع انرژی سوریه به‌دلیل داشتن سواحل طولانی با دریای مدیترانه، درصورتی‌که به‌عنوان یک کشور امن باشد می‌تواند بخشی از کریدورهای حمل‌ونقل کالا را در آینده به خود اختصاص بدهد. این مسئله می‌تواند حاکمیت ترکیه را بر کریدورهای احتمالی جاده ابریشم نوین چین و حاکمیت اسرائیل را بر کریدور آی مک کاهش دهد. به این مفهوم که بخشی از ترانزیت را نه به‌صورت کامل ولی به‌صورت نسبی به خودش اختصاص بدهد که می‌تواند از ترافیک سایر کریدورها بکاهد. در این مسئله نیز به‌گونه‌ای آمریکا نیز سود خواهد برد؛ زیرا عملاً جاده ابریشم نوین چین به‌جای سوریه از یک کشور عضو ناتو یعنی ترکیه عبور خواهد کرد.

4- اهمیت خود سوریه از دیدگاه یک دروازه ورود کالا به خاورمیانه: باید به این موضوع اشاره کرد که همان‌طور که سوریه می‌تواند در صورت امن شدن به‌عنوان یک بندرگاه برای صادرات کالاها و انرژی خاورمیانه و حتی شرق آسیا به سمت اتحادیه اروپا و سایر نقاط جهان عمل کند در صورت امن بودن و داشتن زیرساخت می‌تواند به‌عنوان یک بندرگاه برای واردات کالاها از اروپا، بخش‌هایی از آفریقا و آمریکای جنوبی به خاورمیانه نیز عمل کند که از این دیدگاه نیز می‌تواند ترکیه و اسرائیل را در نقطه ضعف قرار بدهد و بخشی از درآمدهای تعرفه ای ترکیه و اسرائیل در آینده را به سمت سوریه سرازیر کند. درنتیجه در صورت تداوم ناامنی در سوریه سایر کشورها سعی خواهند کرد که از طریق مسیر ترکیه و یا سرزمین‌های اشغالی کالاهای مدنظر خود را به خاورمیانه و قاره آسیا صادر کنند.

5- مسائل آبی سوریه با ترکیه و مسئله کردها: در دوران حافظ ‌اسد نیز سوریه با ترکیه بر سر آب فرات دچار مشکلاتی بوده‌است اما در آن دوران سوریه از ابزار فشار حمایت از کردها می‌توانست حقابه خود را از ترکیه دریافت کند؛ اما درحال‌حاضر باوجود ناامنی در سوریه و کاهش درآمدها و ذخایر ارزی سوریه و همچنین عدم تسلط دولت این کشور بر مناطق کردنشین، عملاً این مسئله یک مزیت را برای ترکیه از دیدگاه امنیتی ایجاد کرده و موضع ترکیه را از دیدگاه مسئله آب فرات نیز قدرتمند کرده‌است؛ تااندازه‌ای که ترکیه بتواند دررابطه ‌با آب فرات چانه‌زنی‌هایی را با کشورهای منطقه ازجمله سوریه در ازای صادرات کالا و خدمات به این کشور داشته باشد؛ اما از این دیدگاه باید این مسئله را پذیرفت که نخستین‌بار در تاریخ روابط بین ترکیه و سوریه، سوریه از ابزار گروهای تروریستی برای اعمال فشار بر علیه ترکیه استفاده کرده است.

6- منابع انرژی سوریه: هرچند میزان منابع نفت و گاز سوریه نسبت‌به سایر کشورهای خاورمیانه بسیار کم‌تر است؛ اما هرچند اندک، این کشور دارای منابع نفت و گاز است که عمدتاً در مناطق شمالی و کردنشین این کشور که هم‌اکنون پایگاه‌های آمریکایی در اطراف این منابع مستقر هستند قرار دارد. بدیهی است در صورت تحکیم حاکمیت ملی این کشور در نهایت کشور سوریه چه از طریق قانونی و دادگاه‌های بین‌المللی و چه از طریق اعمال قوه قهریه درصدد بازگرداندن منابع انرژی خودش خواهد بود که خود این مسئله نیز به‌نوعی به چراغ‌سبز آمریکایی‌ها دررابطه‌با تداوم تحولات امنیتی سوریه به سایر بازیگران منطقه ای منجر می‌شود.

7- تأمین امنیت سرزمین‌های اشغالی: سوریه از دیرباز و از بدو تأسیس اسرائیل همواره به‌عنوان دشمن اسرائیل مطرح بوده‌است. وجود یک سوریه یکپارچه و قدرتمند که متحد ایران نیز محسوب می‌شود می‌تواند بر مسائل امنیتی سرزمین‌های اشغالی اثرگذار باشد. درنتیجه تداوم ناامنی در سوریه به‌نوعی به نفع اسرائیل است؛ زیرا تمرکز و انرژی ارتش سوریه را می‌گیرد.

8- مسئله سرزمین‌های جولان: مناطق اشغالی جولان نیز که در جریان جنگ اعراب با اسرائیل از این سرزمین جدا شده‌اند، از دیدگاه امنیتی برای اسرائیل بسیار حائز اهمیت هستند؛ زیرا مشرف بر سرزمین‌های اشغالی هستند و این مسئله نیز دورازذهن نیست درصورتی‌که روز معمای امنیت در سوریه حل شود و ارتش این کشور بتواند قدرت خود را بازیابی کند این کشور چه به‌صورت قانونی و از طرق بین‌المللی و چه به‌صورت قهری به‌دنبال بازگرداندن سرزمین‌های جولان باشد. درنتیجه وجود ناامنی‌های پراکنده در کشور سوریه برای گرفتن تمرکز و انرژی ارتش این کشور برای اسرائیل یک مزیت محسوب می‌شود و به‌نوعی کالای امنیت را برای اسرائیل به ارمغان می‌آورد.

9- خروج سرمایه از سوریه: باید به این موضوع اشاره کرد که در دوران جنگ داخلی سوریه بخش عظیمی از سرمایه اقتصادی و نیروی انسانی این کشور از این کشور خارج شد. تا این لحظه سوریه به یک کشور مصرفی تبدیل شده‌است که ساده‌ترین کالاهای مصرفی خود را از سایر کشورها وارد می‌کند؛ اما باید این سؤال را پرسید که نزدیک‌ترین خطوط نیروی انسانی و سرمایه اقتصادی از این کشور در دوران جنگ داخلی به سمت کدام کشور بوده‌است؟ پاسخ این سؤال نیز بسیار ساده است. نزدیک‌ترین کشوری که سرمایه‌گذاران و نیروی کار و تاجران سوری آن را انتخاب کرده تا به کشور خود نیز نزدیک‌تر باشد کشور ترکیه بوده‌است. هر چند ترکیه پذیرایی پنج میلیون پناهنده سوری در دوران بحران سوریه بوده اما بخشی از نیروی کار ارزان‌قیمت سوریه و سرمایه‌های این کشور را نیز توانسته است به سمت خود جذب کند.

10- استفاده از گروه‌های مسلح به‌عنوان یک ابزار فشار سیاسی: حتی درصورتی‌که این گروه‌های مسلح نتوانند به‌صورت کامل بر کل سوریه تسلط یابند حامیان آن‌ها می‌توانند از آن‌ها به‌عنوان یک ابزار فشار سیاسی در راستای گرفتن امتیازات ژئوپلیتیک، امتیازات اقتصادی و امنیتی در ازای خالی‌کردن پشت این گروه‌ها و یا حتی وجه المصالحه قراردادن آنها استفاده کنند؛ موضوعی که بارها در طول تاریخ منطقه خاورمیانه اتفاق افتاده است. دقیقا مشابه کاری که حافظ اسد در رابطه با کردها علیه ترکیه کرد.

جمع بندی:

باید به این موضوع اشاره کرد که دو بازیگر اصلی در تحولات امنیتی سوریه یعنی ترکیه و اسرائیل سعی کرده‌اند با سوق‌دادن محیط کشور سوریه به یک محیط ژئوپلیتیک، منافع اقتصادی منافع ملی و منافع امنیتی خودشان را تأمین کنند. باید به این مسئله اذعان کرد که این دو بازیگر دراین‌راستا موفق عمل کرده‌اند و تا این لحظه توانسته‌اند از دیدگاه اقتصادی و امنیتی اهداف خودشان را دررابطه‌با سوریه به‌پیش ببرند؛ هرچند که نتوانسته‌اند بر خاک سوریه تسلط یابند و در عرصه میدان نبرد ایران و روسیه و سوریه نقش‌آفرینی قدرتمندتری را ارائه کرده‌اند؛ اما همین میزان اندک ناامنی در سوریه آن‌ها را به بخشی از اهداف ژئوپلیتیکی خودشان رسانده است؛ به‌طور مثال می‌توان اشاره کرد که درحال‌حاضر هیچ گردشگری به سمت سوریه نمی‌رود، هیچ خط لوله انرژی از داخل خاک سوریه عبور نکرده است و هیچ سرمایه‌گذاری سوریه را به ترکیه ترجیح نمی‌دهد.

درحال‌حاضر ارتش سوریه قدرت نقش‌آفرینی در تحولات امنیتی مرتبط با سرزمین‌های اشغالی را ندارد. سوریه همانند گذشته نمی‌تواند از گروه‌های کرد حمایت کند.

دررابطه‌با ترکیه که نیز می‌توانست با سوق‌دادن سوریه و منطقه به یک محیط ژئواکونومیک یک بازی برد برد را داشته باشد ظاهراً به‌دنبال این مسئله است که با سوق‌دادن منطقه به‌سوی یک منطقه ژئوپلیتیک بازی برد را تنها برای خودش بدست آورد و منطقه را به سمتی سوق بدهد که تنها یک برنده وجود داشته باشد.

دررابطه‌با این مسئله که تقویت گروه‌های مسلح در منطقه در آینده بر امنیت ترکیه چه اثراتی می‌تواند بگذارد، موضوعی است که باید مورد توجه آینده‌پژوهان باشد؛ زیرا براساس نظریه امنیت منطقه کپنهاگ ناامنی از یک منطقه می‌تواند به مناطق مجاور نیز سرایت کند.

همچنین می‌توان به این موضوع نیز اشاره کرد که شاید کنشگری ترکیه براین‌اساس باشد که این گروه‌ها تااندازه‌ای بزرگ شوند که همیشه یک وضعیت نه صلح نه جنگ در یک محیط ژئوپلیتیک در سوریه تداوم داشته باشد تا ترکیه به منافع ملی خودش دست یابد.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
برخی از احزاب و گروه ها به جای اینکه از خود محافظت کنند، مشکلات خود را حل کنند و اقتصاد خود را بهبود بخشند، به دیگران مشوره میدهند، نگران ما هستند و دنیا را از ما می ترسانند. به آنها باید گفت به جای نصیحت کردن، مشکلات داخلی خود را حل کنند و اول غم خودشان را بخورند. افغان ها...
مشکلات و خطراتی را که او (آصف درانی) به افغانستان نسبت داد، در واقع امکان همه اینها از پاکستان دیده می شود. افغانستان اکنون یک کشور امن و با ثبات است که به جای اتکا به قرضه ها و کمک های کشورهای خارجی، با استفاده از منابع خود برای خودکفایی اقتصادی تلاش می کند.
من متن سخنرانی هشدار دهنده طولانی نتانیاهو را خواندم. من دقیقا غرور جورج بوش را هنگام حمله به افغانستان در سال 2001 در آن دیدم. نتانیاهو تهدید کرده است که غزه را نابود خواهد کرد و به کسی رحم نخواهد کرد. او به قدرت خودش مغرور بود، که ادعای خدایی نکند، همین شروع سقوطش هست تصمیم نابودی را پروردگار می...
میراث تلخ 20 سال اشغال نظامی امریکا در افغانستان، گروه‌هایی از مردان، زنان و کودکان معتاد است که در کنار جاده‌های غبارآلود، زیر پل‌ها و در کناره‌ رودخانه های آلوده کابل خوابیده‌اند. ملموس ترین هدیه 20 سال حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان چیزی جز فقر، میلیون ها معتاد و انزوای کشور نیست.
من بار دیگر پیش حاکمان فعلی دست نیاز دراز میکنم تا نفرت را از طریق برادری از بین ببرند. دشمنان قسم خورده افغانستان شبانه روز در اینجا تنفر را بیشتر می کنند. پاکستان در اسلام آباد یک استودیو به افغانستان انترنشنال داده است و تلویزیون نامبرده فقط بر طبل جنگ های داخلی می کوبد. شرایط را درک کنید
امریکا با ائتلاف جهانی به بدماشی کامل به بهانه ۹/۱۱ بر ملتی اتهام ویران کردن برج های نیورک وارد کرد؛ که از شدت فقط توان رفتن به بازار قریه خود را نداشت. بوش متکبر با زور خود بدون شنیدن استدلال حمله کرد. اما با پایان حمله با چنان عجله ای فرار کرد که عامل خنده تمام رقباء شد.
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x