در سال ۲۰۱۲، در ولسوالی نرخ ولایت میدان وردک، یکی از جنجالی ترین و تاریک ترین فصل های حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان رقم خورد؛ فصلی که سال ها بعد همچنان خانواده های قربانیان در پی روشن شدن حقیقت و برقراری عدالت هستند. گزارش تحقیقی تازه نشان می دهد که یک واحد نیروهای ویژه ارتش آمریکا، مشهور به گرین بریت ها، متهم به بازداشت، شکنجه و کشتار گروهی از باشندگان محلی شده اند؛ ماجرایی که بعدها با عنوان «نرخ ناین» یا «نه قربانی نرخ» شناخته شد.
روایت آغاز ماجرا به نوامبر همان سال بازمی گردد، زمانی که یک مترجم افغان به نام ذکریا – ملقب به یعقوب قندهاری – مظنونی به نام سید محمد را از اداره امنیت ملی افغانستان گرفت و به پایگاه نیروهای ویژه منتقل کرد. ذکریا می گوید او را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داد و سپس شاهد بود که یکی از اعضای تازه وارد تیم آمریکایی به نام دیوید کایزر با همکاری چند افغان دیگر، او را با چوب تا حد مرگ زدند. جسد در کیسه ای سیاه گذاشته و در حوالی پایگاه دفن شد. بنا بر شهادت های بعدی، این تنها مورد نبود و قبرهای دیگری نیز در همان اطراف حفر شده بودند.
این تیم از قطعه نظامی ۳۱۲۴ نیروهای ویژه متعلق به کندک اول گروه سوم بود؛ قطعه ای که پیش تر هم با پرونده های جنجالی مرتبط بوده است. چندی پیش از این حادثه، فرمانده کهنه کار تیم، جف بتسون، در عملیات در ولسوالی چَک به شدت زخمی شد. پس از آن، فضای تیم رنگ و بوی انتقام گرفت و فرماندهی میدانی به جیسون اگلستون سپرده شد؛ فردی که به گفته شاهدان، به دنبال گرفتن انتقام هم رزمانش بود. در کنار آنان، نیروهای نیابتی افغان موسوم به گروه «کاهش ماین های ملکی» یا CMRG و مترجمان محلی مانند ذکریا نیز فعالانه در بازداشت ها و شکنجه ها نقش داشتند.
در هفته ها و ماه های بعد، ده ها نفر از باشندگان محلی بازداشت شدند. برخی بازداشت ها دسته جمعی بود و برخی به صورت هدفمند. بسیاری هرگز بازنگشتند. خانواده ها می گویند شماری از آنان هیچ ارتباطی با طالبان نداشتند، اما شاهدان محلی و حتی بعضی بستگان قربانیان پذیرفته اند که برخی از کشته شدگان سابقه فعالیت در طالبان داشته اند. با این حال، ناپدیدسازی و اعدام های بدون محاکمه به عنوان جنایت جنگی مطرح است.
قضیه زمانی ابعاد گسترده تری گرفت که خانواده ها و بزرگان محلی در کابل و وردک تظاهرات کردند. حامد کرزی، رئیس جمهور وقت افغانستان، در فبروری ۲۰۱۳ دستور توقف فعالیت نیروهای ویژه در وردک را صادر کرد. اندکی بعد، بقایای اجساد چند نفر از بازداشت شدگان در اطراف پایگاه پیدا شد؛ برخی توسط سگ های بی سرپرست و برخی هنگام پاک سازی جوی های آب توسط روستاییان. در میان اجساد، لباس ها و وسایل شخصی قربانیان شناسایی شد. به این ترتیب، فهرست «نه قربانی نرخ» تکمیل شد: مردانی که توسط نیروهای ویژه بازداشت و سپس ناپدید شده بودند.
با وجود اسناد فراوان، از فیلم و عکس گرفته تا گزارش های پولیس محلی و کالبدشکافی در کابل، ارتش آمریکا سه تحقیق داخلی انجام داد که همگی تیم را تبرئه کردند. در گزارش ها، شکایات مردم به «تبلیغات دشمن» تعبیر شد. در نهایت، پرونده جنایی ارتش که ۹ سال به طول انجامید، در سال ۲۰۲۲ بدون هیچ اتهامی بسته شد. در این فاصله، بسیاری از اعضای تیم مدال گرفتند و ارتقا یافتند.
این پرونده نه تنها یک ماجرای محلی، بلکه نماد فرهنگ کلان در نیروهای ویژه آمریکا به شمار می رود. در مناطق دورافتاده، با وجود قوانین سخت گیرانه در مورد بازداشت و بازجویی، نیروها به مرور به دنبال راه هایی برای دور زدن قوانین بودند: نگه داشتن زندانیان به نام نیروهای افغان، استفاده از مترجمان و نیروهای نیابتی در عملیات، و حتی گذاشتن سلاح جعلی کنار اجساد برای توجیه کشتار. این روند به گفته بسیاری از نظامیان سابق، با چشم پوشی فرماندهان همراه بود و به بخشی از فرهنگ عملیات ویژه بدل شده بود.
خانواده های قربانیان اما همچنان خود را بی عدالت می بینند. نعمت الله، برادر دو تن از قربانیان، می گوید: «آنان ما را ناعادلانه طالب خواندند و برادرانم را کشتند. ما نه آن زمان عضو گروه طالبان بودیم و نه امروز.» دیگران می گویند فرزندان شان بی گناه بودند و صرفاً قربانی انتقام جویی شدند. برای برخی، حتی اعتراف به عضویت فرزندشان در طالبان مانع از خشمشان نسبت به شیوه عمل نیروهای ویژه نشده است؛ چرا که بازداشت و اعدام بدون محاکمه را نقض آشکار حقوق انسانی می دانند.
این ماجرا از نظر بزرگی و سازمان یافتگی، در کنار قتل عام حدیثه در عراق و کشتار قندهار توسط سرباز آمریکایی رابرت بیلز در افغانستان، یکی از جدی ترین اتهامات جنایات جنگی آمریکا در دو دهه اخیر تلقی می شود. اما بر خلاف آن حوادث که عمدتاً واکنش های فردی یا ناگهانی بودند، کشتار نرَخ نتیجه یک کمپین چندماهه و روشمند بود.
امروز، بیش از یک دهه پس از آن وقایع، پایگاه نیروهای ویژه در نرَخ ویران و متروکه است. اما خاطره قربانیان در ذهن خانواده هایشان زنده است. آنان هنوز می گویند عدالت اجرا نشده است و ایالات متحده با بستن پرونده و ارتقای متهمان، پیام مصونیت و بی پاسخگویی را مخابره کرده است. همان گونه که قتل عام مای لای در ویتنام نماد بی قانونی جنگ آن دوره شد، نرَخ نیز می تواند به نماد تاریک جنگ افغانستان بدل شود؛ نمادی از این که چگونه در سایه جنگ طولانی و مبهم، مرز میان مأموریت نظامی و قانون شکنی خونین محو می شود.
گزارشی از نیویورک تایمز