در یک سال پسین، رفتوآمدهای هیاتها و مقامهای طالبان و ایران، نسبت به هر کشوری دیگری بیشتر بوده است.
از اگست ۲۰۲۱ (اسد ۱۴۰۰) تا اکنون مقامهای طالبان هشت سفر به ایران داشتهاند. در مقابل هم، چهار هیات ایرانی، به شمول معاون ستاد کُل نیروهای مسلح ایران، به افغانستان سفرهای جداگانهی داشتهاند و قرار است سفر پنجمی هم در آیندهی نزدیک صورت گیرد.
گرمی روابط تهران با طالبان، در ۲۷ فبروری ۲۰۲۳، هنگامی سرخط رسانهها شد که سفارت افغانستان در تهران، برای طالبان واگذار شد.
واگذاری سفارت، نه گامی نخست برای تعامل بود،؛ نه هم گام آخر. بهنظر میرسد طالبان از آغاز برگشت دوباره بهقدرت، روی ایران حساب بزرگتری باز کرده بودند.
چنانکه نخستین سفر خارجی امیرخان متقی سرپرست وزارت خارجهی طالبان، پس از برگشت دوبارهی طالبان به قدرت، به تهران بود.
اما در میان این همه سفر، سفر اخیر عبدالغنی برادر معاون اقتصادی رییس وزیرانی طالبان در راس یک هیات ۳۰ نفری طالبان، بیشتر از همه سفرها حاشیه ایجاد کرد و گرمی روابط طالبان با ایران، برجستهتر شد.
عبدالغنی برادر و هیات همراهاش در این سفری پنج روزه، پنج تفاهمنامه با ایرانیها دستخط کردند و با محمد مخبر معاون رییس جمهوری، حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه، احمد وحیدی وزیر کشور و وزیران کشاورزی و انرژی ایران، دیدارهای داشتند.
عبدالغنی برادر معاون اقتصادی رییس وزیرانی طالبان گفته است: «این دیدارها به این دلیل بود که ما برای کالاهای افغانستان، یک راه آسان و ارزان را به کشورهای خارجی پیدا کنیم.»
از جانب ایران نیز، در دو سال پسین، چهار هیات ایرانی بهشمول بهرام حسین مطلق معاون ستاد کُل نیروهای مسلح ایران، در سفرهای جداگانه بهکابل آمدهاند و بربنیاد گزارشها، قرار است یکهیات قضایی ایران نیز سفری به کابل داشته باشد.
به نظر میرسد که طالبان نیز حساسیت حقآبهی ایران را در مسالهی تعامل با آنان، بیشتر از تهران در محاسبهی سیاسی خود شامل ساختهاند؛ چون برخلاف معاهدهی ۱۳۵۱ که سهم ایران را از آب هیرمند مشخص کرده، به هیات ایرانی اجازه دادند که از وضعیت بندهای آب نظارت کنند و مطمین شوند که دلیل کاهش در حقآبه، خشکسالی است. اطمینانی که ظاهرن روی آتش قهر تهران، آب سردی ریخت.
بربنیاد معاهدهی ۱۳۵۱ که میان نخستوزیران وقت ایران و افغانستان دستخط شد؛ ایران در سالهای عادی که حجم آب سه میلیارد مترمکعب باشد، ۸۲۰ میلیون مترمکعب آب در سال میتواند داشته باشد.
عبدالله فهیمی، پژوهشگر امور آب و محیط زیستی میگوید:
«ایران در صدد این است که استان سیستان و بلوچستان که مستقیم از این آب مستفید میشود، خشک نشود. دریای هامون خشک نشود؛ چون سبب مهاجرتهای شماری زیادی از باشندگان این استان، به بخشهای دیگر ایران خواهد شد. سرمایههای زراعتی و پرندههای کمیاب، فرار خواهند کرد و دیگر موردهای محیطزیستی.»
در بُعد سیاسی هم، ایران پیوسته گفته است که راهحل مسالهی افغانستان، در دولت همهشمول است.
بهنظر میرسد تلاش اسلامآباد برای عقبرفتن از تعامل با طالبان و مسالهی اخراج اجباری مهاجرانی بیمدرک افغانستان، طالبان را در مسالهی ایران بیشتر محتاط ساخته؛ تا این سرنوشت تلخ در مسالهی ایران تکرار نشود.
باتوجه به اقدامهای ایران، این کشور نیز ظاهرن تمایل دارد؛ تا از جای خالی پاکستان بهسود خود کار گیرد.
با این همه، بربنیاد آنچه تاهنوز در روابط طالبان و تهران رخ داده، بیشتر بنیاد اقتصادی داشته است.
بربنیاد گفتههای یک دیپلمات دولت پیشین، سقف تجارت میان افغانستان و ایران در دورهی جمهوریت، در حد سه میلیارد دالر در سال بود؛ اما به گفتهی این منبع، هم ایران و هم طالبان برای فرار از تحریمهای جهانی، دنبال افزایش حجم این تجارت با همدیگرند. برخی منابع دیگر نیز میگویند که در سفر عبدالغنی برادر، گفته شده که سقف تجارت میان ایران و افغانستان، باید به مرز ده میلیارد دالر در سال برسد.