افغان ها با پایان جنگ بسیار امیدوار و خوشحال بودند. امید آنها این بود که با آمدن صلح، اقتصاد بهبود یابد و زندگی آبرومندانه به کشور بازگردد. جنگ های گذشته خسارات مادی و معنوی زیادی به افغان ها وارد کرده است. فرصت های زیادی از دست رفت. اولویت های پس از جنگ؛ بهبود اقتصاد، ایجاد فرصت های شغلی، احیای زیرساخت ها، مدیریت و حفاظت بهتر و معقول از منابع طبیعی، اقدامات برای رفع مشکلات محیطی و ارتقای کیفیت خدمات عمومی. این اهداف زمانی محقق می شوند که سرمایه گذاری انجام شود و پروژه ها اجرا شوند.
اکنون که بسیاری از سرمایه گذاران خارجی و داخلی برای سرمایه گذاری در افغانستان عجله دارند، باید در این زمینه دقت بیشتری صورت گیرد. افغانستان از نظر منابع طبیعی کشور غنی است، هنوز نتوانسته از منابع خود استفاده کند، یعنی بسیاری از ذخایر اقتصادی دست نخورده است. بنابراین بسیاری از کشورها و سرمایه گذاران داخلی برای سرمایه گذاری در این زمینه ها و شروع پروژه های اقتصادی عجله دارند. جذب سرمایه داخلی و خارجی بسیار خوب است اما کار بسیار ظریفی است.
بسیار مهم است که افغانستان در بهره گیری از منابع طبیعی (به ویژه مواد معدنی) شریک واقعی باشد، مکانهای تاریخ حساس ضرر نبیند، مشکلات محیطی پیش نیاید، توسعه پایدار در نظر گرفته شود، سایر ترکیبات با مواد معدنی اصیل حساب شود، حداقل باید کارگران غیرمتخصص از منابع انسانی داخلی تامین شود، موسسات مالی افغانستان (مثلا بانک ها و وزارت مالیه) باید نقش و صلاحیت قانونی داشته باشد، تکنولوجی مورد استفاده، تملک و اسکان مردم، فرصت ها و هزینه ها باید به طور جامع نگریسته شود و غیره. مسائل ظریف بسیاری وجود دارد که بخشی از تحلیل منافع ملی است.
ابتدا به موضوع سرمایهگذاری در پروژهها میپردازیم: اگر بخش خصوصی در منابع طبیعی عمومی سرمایهگذاری کند، صرفاً به نفع خود می بیند، نه منافع عمومی و استفاده پایدار از منابع. هر سرمایه گذار (داخلی و خارجی) سرمایه خود را بسیار عاقلانه خرج می کند. برای ما منافع مشترک و پروژه های ساختمانی برای رسیدن به اهداف توسعه ای بسیار مهم است، بنابراین در دسترس بودن اطلاعات کافی و قابل اعتماد در مورد سرمایه گذاری های مورد نیاز برای این کار ضروری است.
سرمایه گذاری در پروژه های ساختمانی اثرات محسوس و نامشهود، مثبت و منفی بر زندگی اجتماعی، ثروت ملی، محیط، اشتغال، درآمد و سایر حوزه ها دارد که تحلیل مشخصات و پروژه های این سرمایه گذاری ها به گونه ای که تخصیص منابع منطقی باشد، حائز اهمیت است. علاوه بر این، نتیجه مطلوب پروژه ای که سرمایه گذاری در آن برای دستیابی به اهداف توسعه تایید می شود، تابع عوامل مختلف تخنیکی، اجتماعی و سیاسی است. در یک پروژه، منابع باید به گونه ای تخصیص داده شود که در دسترس بودن، شرایط، کمیت و کیفیت عوامل فوق تا حد امکان مورد مطالعه و ارزیابی قرار گیرد.
متاسفانه برخی از سرمایه گذاران ما به دلیل شرایط بد در خارج از کشور هستند و سرمایه آنها در بانک های خارجی است، این وضعیت برای اقتصاد و سرمایه گذاری ما در کشور خوب نیست سرمایه گذاران خارجی بیشتر به فکر منافع خود هستند نه ما تا سرمایه گذاری کنند.
سرمایه گذار فایده پروژه ها را با پروسه بانکی مقایسه می کند، ممکن است در کشور خود، کشورهای دیگر و بسیاری جاهای دیگر فرصت های سرمایه گذاری داشته باشد، اما تحلیل می کند و بهترین وضعیت فایده پیدا می کند که از ربح بانکی برایش فایده کمتری نداشته باشد. سیستم بانکی ما فعال نیست و سرمایه گذاران به خاطر عدم ثبات بانکی نمی توانند فایده خود را بسنجند و حتی را برای انتقال پول نیز مشکل دارند.
سرمایه گذاران خارجی اکنون بسیار هوشیار هستند، برای مذاکره با آنها در یک قرارداد، آنها می خواهند فابده خالص خود را افزایش دهند، به عنوان مثال، آنها به این مشخصات می بینند: فایده نهایی سرمایه گذاری خود را به روشی بسیار هوشمندانه و حساب شده ارزیابی می کنند، نرخ بازده نمونه (نرخ بازده نمونه) را محاسبه می کنند، تجزیه و تحلیل درآمد-مصرف خاص،
میانگین نرخ فایده و نتایج آن را محاسبه می کنند، می خواهند افراد خود را آزادانه در طول سرمایه گذاری و پروژه ها استخدام کنند و تجربه کامل و مشاوران بین المللی با خود دارند.
برای افغانستان ارزیابی سودآوری ملی سرمایه گذاری ها و پروژه ها و تجزیه و تحلیل CBA و پروژه های مرتبط مهم است. خوشبختانه بانک جهانی و کارشناسان آن می توانند مشاوره های بسیار خوبی در مورد پروژه ها و سرمایه گذاری های بزرگ ارائه دهند. اما روز به روز روابط این گونه نهادها با افغانستان قطع می شود و ما تحلیلگران مجرب، آگاه و متخصص نداریم و سیاست کلی اقتصادی نیز نامشخص است.