وضعیت کنونی افغانستان و نیاز به گفتگوی ملی

در یک سال و نیم اخیر در زمان حکومت طالبان، وضعیت اقتصادی افغانستان بسیار بدتر شده، تولیدات داخلی کاهش یافته، صدها هزار نفر بیکار شده اند، قیمت ها افزایش یافته و از سوی دیگر، درآمد مردم کاهش یافته امنیت غذایی از بین رفته در نتیجه نیمی از جمعیت کشور در فقر و قحطی به سر می برند. علاوه بر این، تحت حاکمیت طالبان در افغانستان، بر اساس تفسیرهای معیوب، غیرمنطقی، عامیانه و غیرمنطقی از شریعت حقوق شهروندی مردم به ویژه نیمی از جمعیت کشور یعنی زنان و دختران از حقوق شهروندی محروم شده است.

امارت اسلامی مانند حکومت متمدن موضع و رویکرد واحدی نسبت به مسائل ملی ندارد. قانون اساسی وجود ندارد و سایر قوانین مدنی نامشخص باقی مانده اند. تعدادی از وزرای حاکم طالبان احکام جاهلانه صادر می کنند. از فارغ التحصیلان تعلیم و تربیه و تحصسلات عالی در 20 سال اخیر که کادر مسلکی کشور هستند انتقاد می کند و آنها را بی فایده می خواند، مدرک تحصیلی با تعداد انفجار مین مشخص می شود. حاکمیت قانون در این دوره قابل قبول نیست. در نتیجه صدها هزار سرمایه ملی کشور از کشور گریختند و بسیاری از آنها بیکار در کشور زندگی می کنند. مردم افغانستان از بیکاری، نبود اقتصاد و کمبود درآمد رنج می برند و این روند روز به روز عمیق تر می شود.

علاوه بر این، احتمال نارضایتی و مقاومت مردم در برابر نظام دور از تصور نیست. هم اکنون خبر درگیری مسلحانه از سراسر کشور به گوش می رسد. فعالیت‌های تروریستی بار دیگر امنیت را به خطر انداخته و با هدف قرار دادن اقلیت‌های قومی و مذهبی به‌ویژه هزاره‌ها، هندوها و سیک‌ها تعصبات اساسی را به دنبال دارد و شکاف ملی را تهدید می‌کند. حملات تروریستی در افغانستان ادامه دارد که طالبان قادر به جلوگیری از آن نیستند. کشته شدن ایمن الظواهری رهبر القاعده در کابل نشان از ادامه همکاری طالبان با این گروه تروریستی بین المللی دارد. از سوی دیگر پاکستان نیز حضور برخی از سرکردگان گروه های تروریستی در افغانستان را تایید کرده است. وجود گروه های تروریستی ضد هند، ضد چین، ضد تاجیکستان، ضد ازبکستان، ضد روسیه و حتی ضد پاکستان در افغانستان، جنگ های نیابتی و وضعیت زندگی مردم ما را بدتر می کند.

شرایط متشنج کنونی فرصتی را برای رقبا و کشورهای منطقه ای فراهم می کند تا از بی کفایتی امارت اسلامی برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود در منطقه سوء استفاده کنند و خطر جنگ نیابتی دیگر همچنان وجود دارد. ادامه وضعیت کنونی آینده ملت افغانستان را در معرض خطر جدی قرار داده و با خطر عقب ماندگی جریان تمدن مدرن، عقب ماندگی اقتصادی، مسلکی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و انزوا از جامعه جهانی مواجه خواهد شد. علاوه بر این شرایط نامطلوب کنونی، عناصر و جریان های مخالف حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و وحدت ملی افغان ها فرصت داده شده تا پرچم ها و مطالبات فراوانی را برای تجزیه کشور به اهتزاز درآورند و نهادهای کشور ما در معرض تهدید جدی قرار دارند.

با توجه به وضعیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کنونی مردم افغانستان و به رسمیت شناخته نشدن امارت اسلامی طالبان در سطح بین المللی، فعالان سیاسی افغانستان چندین ائتلاف و جبهه تشکیل داده اند. اما واضح است که هیچ سازمان یا ائتلافی به تنهایی نمی تواند افغانستان و مردم ما را از وضعیت کنونی نجات دهد. تداوم عدم هماهنگی بین بازیگران سیاسی عمر حکومت ارتجاعی و استبدادی را در افغانستان طولانی خواهد کرد. در این مرحله تاریخی، وظیفه اساسی، مهم و خطیر همه نهادها، ائتلاف ها، متحدان و فعالان سیاسی افغانستان است که در یک ائتلاف ملی متحد شوند تا یک آدرس و مرکز مشترک در مرکز اهداف افغانستان داشته باشند. در غیر این صورت از تماس های داکتر عبدالله و وست چنین به نظر میاید که مفسدین و فاسدین دوباره بر مردم سوار خواهند شد.

طالبان باید بپذیرند که امارت اسلامی بدون قانون برای مردم افغانستان و جامعه جهانی قابل قبول نیست. زنان افغانستان که نیمی از نفوس کشور را تشکیل می دهند، حق عضویت در جامعه را دارند. طالبان باید بپذیرند که حکومت بر اساس تفاسیر معیوب، غیرمنطقی، عامیانه و غیرمنطقی از احکام شرعی پاسخگوی نیازهای اجتماعی و مردمی عصر حاضر نیست. کشور نیازمند قانون اساسی و سایر قوانین مدنی است که به تصویب نمایندگان مردم رسیده باشد. افغانستان یک کشور چند قومیتی و چند زبانه است که هویت ملی ایجاد می کند تا این هویت باید در تعریف حقوق و تکالیف مدنی، اجتماعی و سیاسی شهروندان در قانون اساسی منعکس شود. با توجه به ماهیت مشکل کشور و به ویژه دخالت سرویس های استخباراتی کشورهای منطقه و ابرقدرت ها، هر ائتلاف بین گروه های سیاسی افغانستان باید از همکاری بین المللی برای حل بحران افغانستان برخوردار شود. نجات افغانستان از مشکلات کنونی نه تنها وظیفه ملت و روشنفکران افغانستان، بلکه بر عهده جامعه جهانی نیز است.

راه اول تکمیل روند توافق فبروری 2020 دوحه بین ایالات متحده و طالبان است. اگرچه توافق دوحه در واقع منجر به تضعیف حکومت جمهوری اسلامی افغانستان و پیروزی طالبان شد، اما این توافقنامه ها به تایید شورای امنیت سازمان ملل متحد رسیده و همچنان رچهار چوب روابط جامعه جهانی با طالبان است. در حالی که ایالات متحده و متحدانش طبق تعهدات دوحه نیروهای خود را از افغانستان خارج کرده اند، طالبان هنوز به تعهدات خود برای مبارزه با تروریسم و یافتن راه حل سیاسی برای افغانستان از طریق گفتگوهای بین الافغانی عمل نکرده اند و آن را عملی نکرده اند. راه را برای حل و فصل سیاسی از طریق مذاکره بین طالبان و نمایندگان واقعی افغان ها هموار می کند، این روند ناقص است و باید احیا شود.

بر اساس توافق دوحه، طالبان متعهد به انجام مذاکرات بین الافغان با طرف‌های افغان برای توافق بر سر نقشه راه سیاسی آینده افغانستان هستند. ضرورت اجرای این تعهدات، به ویژه لزوم توافق با احزاب افغانستان در مورد نقشه سیاسی آینده افغانستان، همچنان پابرجاست. اصرار بر پایبندی طالبان به این قراردادها باید یک چارچوب قانونی برای روابط بین جامعه جهانی و فعالان سیاسی افغانستان ایجاد کند. بر طالبان و جامعه جهانی است که به این وعده ها و اسناد قانونی بازگردند و از تعمیق بحران و فاجعه در افغانستان جلوگیری کنند و از تبدیل شدن افغانستان به لانه تروریسم و خطر برای جهان جلوگیری کنند. در شرایط کنونی، آن دسته از فعالان سیاسی که واقعاً می توانند نماینده مردم باشند و نه مدیران فاسد جهادی و حاکمان دولت قبل، باید در این بحث ها در «گفتگوی ملی» شرکت کنند.

(دعوت میدیا /10 دسمبر 2022)

 

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
برخی از احزاب و گروه ها به جای اینکه از خود محافظت کنند، مشکلات خود را حل کنند و اقتصاد خود را بهبود بخشند، به دیگران مشوره میدهند، نگران ما هستند و دنیا را از ما می ترسانند. به آنها باید گفت به جای نصیحت کردن، مشکلات داخلی خود را حل کنند و اول غم خودشان را بخورند. افغان ها...
مشکلات و خطراتی را که او (آصف درانی) به افغانستان نسبت داد، در واقع امکان همه اینها از پاکستان دیده می شود. افغانستان اکنون یک کشور امن و با ثبات است که به جای اتکا به قرضه ها و کمک های کشورهای خارجی، با استفاده از منابع خود برای خودکفایی اقتصادی تلاش می کند.
من متن سخنرانی هشدار دهنده طولانی نتانیاهو را خواندم. من دقیقا غرور جورج بوش را هنگام حمله به افغانستان در سال 2001 در آن دیدم. نتانیاهو تهدید کرده است که غزه را نابود خواهد کرد و به کسی رحم نخواهد کرد. او به قدرت خودش مغرور بود، که ادعای خدایی نکند، همین شروع سقوطش هست تصمیم نابودی را پروردگار می...
میراث تلخ 20 سال اشغال نظامی امریکا در افغانستان، گروه‌هایی از مردان، زنان و کودکان معتاد است که در کنار جاده‌های غبارآلود، زیر پل‌ها و در کناره‌ رودخانه های آلوده کابل خوابیده‌اند. ملموس ترین هدیه 20 سال حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان چیزی جز فقر، میلیون ها معتاد و انزوای کشور نیست.
من بار دیگر پیش حاکمان فعلی دست نیاز دراز میکنم تا نفرت را از طریق برادری از بین ببرند. دشمنان قسم خورده افغانستان شبانه روز در اینجا تنفر را بیشتر می کنند. پاکستان در اسلام آباد یک استودیو به افغانستان انترنشنال داده است و تلویزیون نامبرده فقط بر طبل جنگ های داخلی می کوبد. شرایط را درک کنید
امریکا با ائتلاف جهانی به بدماشی کامل به بهانه ۹/۱۱ بر ملتی اتهام ویران کردن برج های نیورک وارد کرد؛ که از شدت فقط توان رفتن به بازار قریه خود را نداشت. بوش متکبر با زور خود بدون شنیدن استدلال حمله کرد. اما با پایان حمله با چنان عجله ای فرار کرد که عامل خنده تمام رقباء شد.
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x