پشت کردن به افغانستان راه حل نیست

جنگ ویرانگر، فقر طولانی مدت و بلایای طبیعی ناشی از تغییرات اقلیمی ترکیب مرگباری از بدبختی برای مردم افغانستان در چهار دهه گذشته بوده است. بنابراین جامعه جهانی نمی تواند به افغانستان پشت کند و افغان ها را در اثر طوفان های فوق درمانده و بی پناه بگذارد.

بحران انسانی در افغانستان پیچیده است. منطق پشت کردن به افغانستان برای جلوگیری از تقویت دولت طالبان با قطع و مسدود کردن کمک های بشر دوستانه راه مؤثری برای موفقیت به نظر نمی رسد، زیرا در واقع منجر به مجازات افغان ها می شود. ما نمونه‌های زیادی از نظام های افراطی داریم که حتی با وجود بی‌ثباتی سیاسی، ناامنی منطقه‌ای و اقتصاد شکسته، سال‌ها زنده مانده‌اند. تحریم ها و انزوا تنها درد و رنج وحشتناک مردم افغانستان را بدتر خواهد کرد.

نفاق دایمی میان گروه های اپوزیسیون سیاسی در کشور ما نیز آینده افغانستان را با چالش هایی مواجه می کند. آنها همیشه منافع شخصی خود را در مقابل منافع ملی در نظر می گیرند. اختلافات بر سر هویت قومی، سیاست های نوظهور مبتنی بر قدرت، اتهامات آلوده شدن به جنایات جنگی، اتهامات فساد، و فقدان دستور کار ملی واحد با گروه های مخالف، تعامل با طالبان را تنها راه واقعی باقی مانده برای حل بحران در افغانستان نشان می دهد.

جای تعجب است که خوب و بد در افغانستان با هم مخلوط شده اند. قربانیان جنگ و شخصیت‌هایی که متهم به جنایات جنگی هستند اغلب با یکدیگر مبادله شده اند. یعنی قربانی جنگ در نقش یک جنایتکار جنگی ظاهر شده است و در مواقع دیگر جنایتکاران جنگی قربانی جنایات جنگی نشان داده شده اند. در حکومت جمهوری که توسط طالبان سرنگون شد، افراد زیادی متهم به جنایات انسانی بودند که نقش پر رنگی نیز داشتند ما نمی توانیم نقش جنگ سالاران در دولت را در جنگ طالبان نادیده بگیریم.

خوانندگان به یاد دارند که مجلس جمهوری قبلی نه تنها افراد متهم به جنایات جنگی را رسما از اجرای عدالت معاف کرد، بلکه آنها را تشویق کرد. چنین تغییر کرکتر روند اجرای عدالت را دشوار می کند، زیرا اجرای عدالت اصل اساسی صلح و پیشرفت است. مشکل اینجاست که مجازات همه افغان هایی که دستشان به خون مردم خودشان آلوده است غیرممکن است و تقاضای اجرای عدالت از یک طرف فی نفسه بی عدالتی است، اما برای اجرای عدالت یک راه درست باید پیدا شود.

نیاز به هماهنگی دوامدار بین افغان ها و جامعه جهانی بر اساس اشتراکات، فشار سیاسی لازم و تلاش های دوامدار برای ارسال پیام مشترک به رهبری طالبان وجود دارد تا متوجه شوند وظیفه مدیریت افغانستان به این سادگی و آسانی نیست طوری که آنها دفعه قبل انجام میدادند. جامعه در دو دهه اخیر تغییرات زیادی کرده است. رژیم سابق طالبان پس از سال ها جنگ داخلی و هرج و مرج در فضایی پر از ویرانی و ناامنی به قدرت رسید. آنها آرامش نسبی را به ارمغان آوردند، اما اکنون تعهدات و مسئولیت های آنها بر اساس ویژگی ها و معیارهای قرن بیست و یکم سنجیده می شود.

امروز، طالبان یک دستگاه اداری بسیار باثبات و آموزش دیده را به ارث برده اند، بسیار پیشرفته تر از دو دهه پیش. افغان ها به خدمات دولتی عادت کرده اند و نسل جدید از آنچه در افغانستان و جهان می گذرد بیشتر می داند. آنها با دیدگاه های مترقی متفاوت در مورد تغییرات سیاسی، چالش ها و تهدیدها بزرگ شده اند. سخت است اگر کسی فکر کند که همه اینها به راحتی نابود می شود یا چرخ تاریخ به گذشته حرکت کند.

طالبان باید درک کنند که اکنون آنها بر کل کشور، از جمله شهرهای بزرگ و افراد با تحصیلات عالی، حکومت می کنند. آنها همچنین بر مناطقی حکومت می کنند که مردم آن شاهد و قربانی حملات خونین آنها در دو دهه اخیر بوده اند. آنها از سیاست های خشن طالبان ناراضی هستند. تسلط و کنترل بر این مناطق چالش اصلی رهبری طالبان است. طالبان مسئولیت های گسترده ای برای دستیابی به مشروعیت داخلی و خارجی دارند و باید انتظارات عمومی را برآورده سازند. مردم باید اطمینان حاصل کنند که رفتار طالبان با آنها در چارچوب احترام سازماندهی شده است، به طوری که همه، از جمله مخالفان سیاسی، بدون در نظر گرفتن جنسیت، قومیت، طبقه یا عقیده خود بتوانند احترام متقابل را احساس کنند.

اگر چه، پس زمینه ای از وعده های شکسته شده، عفو عمومی، افزایش سرکوب رسانه ها، و ممنوعیت تحصیل و اشتغال زنان نشان می دهد که طالبان در تلاش برای به دست آوردن مشروعیت مورد نیاز خود شکست خورده است. علیرغم داشتن برخی جنبه های نسبتا مثبت، روشن نیست که رهبری طالبان با فقدان بینش فعلی، دانش ضعیف و تجربه اندک از ویژگی های حکومت داری خوب، مشکلات پیچیده برای مشروعیت ملی و بین المللی مانند دولت فراگیر، احترام به حقوق بشر، اقتصاد، ریشه کنی فقر و نگرانی های امنیتی جامعه جهانی توجه کنند. اما به دلیل نبود جایگزین های بهتر و انتخاب های دیگر در مقابل افغان ها و بین المللی ها، تعامل تنها گزینه است.

مسئولان باید درک کنند که به دلیل تحریم ها و انزوای بین المللی، متاسفانه افغانستان بیشترین آسیب را خواهد دید و افغان ها فرصت هایی را از دست خواهند داد که هرگز جبران نمی شود. زود است که بگوییم اگر نظام فوراً برای اصلاح و تغییر گام نبرد، چه مشکلاتی در افغانستان به وجود خواهد آمد، اما جنگ داخلی، هرج و مرج و حتی اوضاع ویرانگرتر فراتر از تصور، وقوع را می توان تخمین زد.

البته جواب به این سوال که آیا طالبان قادر خواهند بود حکومت خود را تقویت کنند بستگی به این دارد که با تعامل و تلاش های جهانی چگونه هماهنگ شود، پیام های مشترک چگونه ارسال می شود و طالبان چگونه مسائل پیش روی دولت خود را مدیریت می کند، چگونه به مخالفان جواب می دهند و از همه مهمتر اقتصاد کشور را چگونه مدیریت می کنند و در چه چارچوبی با غرب تعامل دارند؟

پس از تسلط طالبان، افغانستان پس از چندین دهه کوشش ناموفق برای برقراری صلح و ثبات وارد مرحله جدیدی شد. در زمان حکومت طالبان، جنگ با شکست نیروهای ناتو و سرنگونی حکومت پایان یافت، اما هنوز علل اصلی جنگ در کشور حل نشده است. آنها زنان را از تحصیل و اشتغال محروم کرده اند، بزرگترین تامین کننده مالی خارجی پروژه های بزرگ عمرانی کشور را به دلیل سیاست های سختگیرانه، نقض حقوق بشر، مجبور به تعطیلی پروژه ها کرده اند و بر اساس گزارش ها حضور گروه های تروریستی بین المللی آینده کشورمان را تحت تاثیر قرار داده و پر چالش می سازد.

انزوای بین‌المللی و تحریم‌های مختلف که ملت را رنج می‌دهد، همگی نتیجه سیاست‌های غیرمنطقی نظام کنونی در افغانستان یا عدم یافتن نقاط مشترک بین جامعه جهانی و طالبان از سوی دو طرف است. گروه حاکم زمانی تعهدات ملی و بین المللی خود را با کامیابی انجام خواهد داد که یک نظام و قانون اساسی واقعاً مشروع، مورد تایید ملی و بین المللی را ایجاد کند و تعامل سازنده بین المللی با طالبان و اراده حل مشکلات را به طور دوامدار داشته باشد.

گروه حاکم وظیفه دینی، ملی و اخلاقی دارد که نسخه انحصاری کنونی قدرت را ترک کند، محدودیت‌های تحصیل و کار زنان فورا رفع کند، ساختار دولت را گسترش دهد، فرهنگ احترام متقابل را ایجاد کند و انسانیت را به رسمیت بشناسد. کرامت دیگران، حتی اگر دیدگاه ها یا ارزش های آنها با شما متفاوت باشد را حفظ کند. فرض کنید هر فردی چیزی برای آموزش دارد اگر نیت یادگیری دارید. این ابتکار یقینا افغانستان را از بحران کنونی نجات خواهد داد.

(دعوت میدیا/ 19 اپریل 2023)

 

 

 

 

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امان الله هوتکی تحلیلگر مسائل سیاسی: جبهه به‌اصطلاح مقاومت، صرفاً گروهی از قاچاقبران، آدم‌ربایان و مقام‌های فاسد پنجشیری است که در دوران جمهوری، اموال مردم را غارت می‌کردند. همین افراد طالبان را قوم‌گرا می‌خوانند، در حالی که تمام تشکیلات خودشان بر پایه تعصب قومی بنا شده است. این گروه تحت نام مقاومت، در واقع جاسوسان بیگانگان هستند.
آرین یون نماینده پیشین پارلمان: زلنسکی دقیقاً به سرنوشتی دچار شده است که ما شدیم. فرمانده اعلی قوای ما، رئیس‌جمهور غنی نیز به ما می‌گفت که هیچ شکی در نیت آمریکا نداشته باشید. پیشنهاد ما این بود که از دامن آمریکا رها شویم و مذاکرات واقعی با طالبان آغاز گردد، اما رئیس‌جمهور تأکید داشت که آمریکا از او حمایت می‌کند...
عبدالسلام ضعیف از بنیانگذاران امارت اسلامی: هر چیزی که می‌تواند باعث نابودی و شکست یک قوم یا جامعه بزرگ شود، اختلاف و نفاق است. پایه‌های وحدت همیشه مستحکم هستند و می‌توانند در برابر هر نوع فشار مقاومت کنند. دشمن همواره راه نفوذ به این چارچوب را در تفرقه جستجو می‌کند تا به هدف خود برسد.
به اوکراین گفتند عضو ناتو شود تا امنیتش را تضمین کنیم. اوکراین که درخواست عضویت داد و جنگ شد، شرق سرزمینش را به روسیه بخشیدند و معادنش را بالا کشیدند، رییس جمهورش را هم با خفت هر چه تمام، از کاخ سفید بیرون انداختند. این یکی از عجیب ترین فریب‌های تاریخ روابط بین‌الملل بود.
همان روزی که ناچار شد امضای خروج خفت‌بار خود از افغانستان را ثبت کند، پس از بیست سال اشغالی که با مقاومتی استوار و تسلیم‌ناپذیر روبه‌رو شد. توافق دوحه فقط یک سند نبود، بلکه گواهی بر شکست بزرگ‌ترین قدرت نظامی جهان در برابر اراده‌ی ملتی بود که سر خم نکرد.
تصویری از مزار شهید سیدحسن نصرالله
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x