موسسه صلح آمریکا در تحقیق تازهاش به این نتیجه رسیده است که در صورت ممنوع شدن کامل و یکباره کشت مواد مخدر در افغانستان، این روند میتواند پیامدهای منفی و بدی بر وضعیت اقتصادی افغانستان و حتی کشورهای خارجی بگذارد. گروه طالبان ادعا میکنند که تصمیم دارند مانند دوره اول سلطهشان بر افغانستان در میانه سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱، کشت مواد مخدر را به صفر برسانند. اما، اگر این تصمیم واقعی باشد، از لحاظ اقتصادی و بشردوستانه میتواند اثر نامطلوبی بر افغانستان بگذارد و نیز باعث افزایش روند مهاجرتهای جمعی افغانها به کشور های دیگر شود.
از سوی دیگر، این تصمیم بر وضعیت داخلی خود طالبان نیز اثر منفی خواهد گذاشت و در درازمدت، به منافع پایدار مبارزه با کشت مواد مخدر ضربه خواهد زد. به باور آگاهان امور، حذف تدریجی کشت مواد مخدر بهترین شیوه برای جلوگیری از پیامدهای ناخواسته ممنوع کردن یکباره تولید مواد مخدر در افغانستان در درازمدت، بهویژه در مهار اعتیاد گسترده در داخل کشور است. اما ممنوع کردن کامل و یکباره بدون هرگونه استراتژی توسعه مشخص است، بهویژه در زمانی که اقتصاد افغانستان بهقدری ضعیف است که کشاورزان و کارگران فصلی برداشت تریاک هیچ منبع درآمد جایگزین مناسبی ندارند.
تصاویر ماهوارهای که بهتازگی از مناطق جنوبی افغانستان برداشته شده است نشان میدهد که از زمان صدور دستور برای منع کشت کوکنار در افغانستان در آپریل ۲۰۲۲، سطح زمینهای زیر کشت تریاک بسیار کاهش یافته است. در ولایت هلمند، که سهم زیادی در تولید تریاک دارد، سطح زمینهای زیر کشت تریاک از ۱۲۹ هزار هکتار در آپریل ۲۰۲۲ به ۷۴۰ هکتار در آپریل ۲۰۲۳ رسیده است.
در ولایات دیگر نیز روند کاهش کشت تریاک به چشم میخورد، اما نه به اندازهای که در جنوب و جنوب غرب افغانستان دیده میشود. برای مثال، در ولایت بدخشان، درصد کمی از زمینهایی که در گذشته در آنها تریاک کشت میشد حالا برای کشت فراوردههای دیگری استفاده میشود.
دیوید منسفیلد، کارشناس عرصه کشت و زرع مواد مخدر در افغانستان، میگوید که طالبان رویکرد مرحلهای بهنسبت پیچیدهای در پیش گرفتند که در طول زمان تکامل یافت و تقویت شد. اعلام آن ممنوعیت کشت خشخاش با ریشهکن کردن این کشت در سال ۲۰۲۲ در مزارعی که در شرف برداشت بودند همراه نشد و به همین دلیل با مقاومت شدیدی روبهرو نشد. این موضوع باعث گمانهزنیهای ناآگاهانه مبنی بر جدی نبودن این ممنوعیت شد.
طالبان با هدف جلوگیری از کشتهای بزرگتر بعدی، اقدام به ریشهکن کردن محصولات بسیار کوچکتر بهاره و تابستانی کردند که در سال ۲۰۲۲ کاشته شده بود. همزمان با آن، برای از بین بردن گیاه افدرا، ماده اصلی تولید مت آمفتامین یا کریستال، در افغانستان تلاشهای زیادی صورت گرفت. این اقدامها در آستانه فصل کاشت خزان ۲۰۲۲ پیامی روشن به روستاییان داد که با تهدید همراه بود و در عمل از کاشت خشخاش در جنوب و جنوب غرب کشور جلوگیری کرد. در نتیجه، بخش عمدهای از کاهش کشت خشخاش نشاندهنده کاشت نکردن مردم در وهله اول بود. این امر با ریشهکن کردن برخی از مزارع باقیمانده خشخاش بلافاصله پس از کاشت تکمیل شد.
با این حال و با وجود این دستاورد که بهسرعت در سطح جهان انعکاس یافت، ضربه اقتصادی ناشی از ممنوع کردن کامل و یکباره کشت تریاک بسیار زیاد است: بدون احتساب اثر نامطلوب بر فراوری پاییندستی، تجارت، حملونقل، و صادرات، هر کشاورز روستایی در سطح مزرعه افغانستان بیش از یک دالر درآمد در روز را از دست داده است. روستاییان افغانستان که بسیار متکی به کشت و تولید تریاک بودهاند در نبود هرگونه جایگزین و حمایتهای مالی جهانی، بهشدت در معرض خطر گرسنگی و فقر قرار گرفتهاند.
این مسئله حالا خود تبدیل به چالشی دیگر شده است. استدلال طالبان این است که با کشت گندم بهجای تریاک، اقتصاد کشاورز روستایی دوباره رونق میگیرد. اما واقعیت این است که گندم هرگز ارزش اقتصادی آنچنانی نداشته است. میوه و محصولات درختی جایگزینهای بهتری برای تریاکاند. اما گندم نیاز به زمان بیشتر و سرمایهگذاری دارد، چیزی که در حال حاضر روستاییان ندارند.
از دیگر پیامدهای این ممنوعیت، سرازیر شدن سیل مهاجران به سوی کشورهای خارجی بهخصوص ترکیه و اروپا خواهد بود. اگر وضعیت شهرها بهتر میبود، این احتمال وجود داشت که روستاییان به شهرها هجوم ببرند. اما در وضعیت شکننده اقتصادی فعلی در افغانستان، تنها راه نجات رفتن به کشورهای دورتر است. این تحقیق باور دارد که شاید اثر منفی ممنوعیت کشت تریاک بهزودی روشن نشود، زیرا خانوادههای درگیر کشت هنوز مقادیری ذخیره تریاک با خود دارند که میتوانند بفروشند. اما در درازمدت، پیامدهای منفی آن حتمی است.
سوال اصلی این است که آیا کشت مواد مخدر سالهای بیشتری ادامه خواهد داشت؟
از لحاظ تاریخی، پیش از این، ممنوع شدن کشت مواد مخدر با موفقیت همراه بوده است. در سال ۲۰۰۰، طالبان کشت مواد مخدر را منع کرد. این روند در سال ۲۰۰۱ نیز ادامه پیدا کرد. اما تحولات سیاسی و سقوط طالبان نگذاشت تجربه شود که آیا آن روند قابل ادامه دادن بود یا نه.
با این حال، مقاومتهایی در سال ۲۰۰۱ در مقابل طالبان شد که برای جلوگیری از کشت خشخاش به مناطق کشاورزی آمده بودند. حتی نبود مقاومت کافی در مقابل نیروهای مخالف طالبان در سال ۲۰۰۱ ناشی از همین موضوع بود. بنابراین، میتوان انتظار داشت اجرای این ممنوعیت برای سال دوم با مقاومت فزایندهای روبهرو شود. از آنجا که مالکان متوسط و بزرگتر با نفوذ بیشتر در جنوب و جنوب غربی ذخایر تریاک خود را مصرف خواهند کرد، بعید به نظر میرسد که مانند گذشته پذیرای ممنوعیت باشند.
با این حال، به نظر میرسد ملا هبتالله، رهبر طالبان، که حالا امتیاز منع کشت تریاک را به نام خود ثبت کرده است، همچنان با فشار و زور جلوی کشت آن را بگیرد. این موضوع میتواند به تضعیف جایگاه طالبان در مناطق جنوب و جنوب غرب افغانستان منجر شود که در اصل خاستگاه طالبان است.
از سوی دیگر، فقر گسترده مردم ناشی از قطع شدن یکی از چشمههای درآمدشان، باعث تقابل طالبان با آنان خواهد شد که این نیز ضربه محکمی بر پیکره یکدست طالبان خواهد بود.
اختلافهای داخلی طالبان، بهخصوص تلاش برای گرفتن کرسی رهبری این گروه، نیز میتواند با افزایش مقاومتها در مقابل ممنوعیت کشت تریاک شکل تندتری به خود بگیرد.
از آنجا که منع کشت تریاک در سطح جهانی پیامدهایی جدی خواهد داشت، ایجاد اجماع جهانی برای کنترل پیامدهای کاهش کشت مواد مخدر، فارغ از به رسمیت شناختن یا نشناختن طالبان، تا حدی میتواند جبران مافات کند. برای مثال، افزایش کمکهای بشردوستانه به مردم افغانستان، ایجاد زمینه خودخواسته کشتهای جایگزین، و مهمتر از همه، حمایت از زیرساختهای کشاورزی و تطبیق پروژههای بازسازی نظام کشاورزی افغانستان میتواند به موفقیت این طرح کمک کند.