نویسنده این گزارش معتقد است که گزارش نهایی بازرس ویژه امریکا برای بازسازی افغانستان (اداره سیگار) آنچه را می دانستیم، تأیید می کند: سقوط ارتش و دولت افغانستان بیشتر تقصیر ما (امریکا) بود.
جنگ افغانستان را به خاطر دارید، درست است؟ این جنگ طولانیترین جنگی بود که برای آمریکا از سال 2001 تا 2021 ادامه داشت – به اندازهای طولانی بود که سربازانی که در اواخر ماموریت به این کشور اعزام شده بودند، در زمان شروع ان متولد نشده بودند. جنگ در 20 سال خود هیچ دستاوردی نداشت. وضعیت روی زمین همانگونه است که در 2001 وجود داشت. اکنون سال 2024 است، و نیروهای طلبان در این کشور حضور دارند.
گزارش مفتش ویژه برای بازسازی افغانستان، فروپاشی نیروهای دفاعی و امنیتی ملی افغانستان، دو عامل اصلی ان را مطرح می کنند: اهداف جنگ نامشخص ایالات متحده، و فساد و سوء مدیریت از جانب دولت افغانستان. دولتی که توسط ایالات متحده ایجاد، مشاوره و تامین مالی شده بود (بنابراین این مسئله به نوعی به ما هم مربوط می شود).
جنرال جیمز ماتیس، رئیس فرماندهی مرکزی از 2010 تا 2013 و وزیر دفاع از 2017 تا 2018، به اداره سیگار گفته است: «فقدان شفافیت سیاسی در مورد اهداف، راهها و ابزارها باعث شد که ما همیشه فکر کنیم که آیا سال آینده اینجا خواهیم بود؟ آیا قرار بود سال آینده بودجه ای ویژه بگیریم؟ ما مطمئن نبودیم که حمله کنیم، عقب نشینی کنیم یا به طرفی دیگر برویم. نوعی سردرگمی وجود داشت!»
سرمفتش خاص برای بازسازی افغانستان دریافت که تنها مهم ترین عامل در سقوط نیروهای دفاعی و امنیتی ملی افغانستان (ANDSF) در ماه اگست 2021، تصمیم دو رئیس جمهور ایالات متحده برای خروج نیروهای نظامی و قراردادی ایالات متحده از افغانستان بود، در حالی که نیروهای افغانستانی قادر به حفظ خود نبودند. یکی از فرماندهان سابق ایالات متحده در افغانستان به اداره سیگار گفت: «ما آن ارتش را ساختیم تا با پشتیبانی نیروهای قراردادی فعالیت کنند. بدون آنها، نیروهای افغانستان نمی توانند کاری کنند. وقتی نیروهای قراردادی از کشور بیرون شدند، مثل این بود که ما همه قطعه های چوبها را از جنگا (نوعی بازی) بیرون کشیدیم و انتظار داشتیم که سرپا بماند.»
نکته غم انگیز در مورد این نقل قول ها این است که آنها (نیروهای ارتش افغانستان) می توانستند تقریباً در هر نقطه از این جنگ 20 ساله، به خوبی مورد استفاده قرار بگیرند.
عدم شفافیت سیاسی؟ چند سالی از جنگ گذشته بود با اینکه کسی دلیل جنگ را نمی دانست. (بعدها معلوم شد که موضوع ریشه کن سازی “تروریسم” است.) فقدان نیروی نظامی ناپایدار و سست افغان؟ شاید کسی عنوان کند که در این سالها افغان ها ارتش پایداری نداشتند. هر کسی، دیگری را ملامت می کند! تنها کاری که ما باید انجام دهیم این است که بفهمیم چه کسی مسئول ایجاد یک ارتش پایدار بود و همه آنها را هدر داد.
عامل دیگری که در نابودی ارتش افغانستان نقش داشت، بازسازی کلی نهادهای امنیتی افغانستان در لحظه آخر بود. در سال 2021، در بحبوحه وخامت سریع امنیت کشور، رئیس جمهور غنی اکثر مقامات امنیتی خود را تغییر داد و اغلب آنها را با پشتون های قومی جایگزین کرد. این تغییرات رهبری بخشی از یک الگوی گستردهتر سیاسیسازی و قومیسازی (به نفع پشتونها) بخش امنیتی بود.
یکی از تحلیلگران به اداره سیگار گفته است: “ولسوالی ها نه به خاطر ارتش، بلکه به دلیل بازسازی ها، جایگزینی ها و انجام عملیات ها توسط اداره پلیس در ولسوالی ها انجام شد، سقوط کردند. او ادعا کرد که این پلیس بود که بیشتر درگیری ها را در 18 ماه آخر انجام داد، نه ارتش. با تضعیف روحیه ارتش و ارائه مشروعیت سیاسی پلیس، این تجدید ساختار مستقیماً به سقوط ماه آگست 2021 کمک کرد.
رقابت قومی بین پشتون ها و غیر پشتون ها به احتمال زیاد بزرگترین منبع ایجاد اختلال و ناکارآمدی در ارتش بود. اما برخی از مقامات سابق افغانستان انواع دیگری از اصطکاک و اختلافات را توصیف کردند. یکی از مقامات سابق وزارت دفاع، رقابت بین افسران نسل جوان و مسن و بین افسران جهادی و حرفه ای را توصیف کرد. او گفت که همه این مسائل باعث شد تا هدف اصلی جنگ منحرف شود.
یکی از فرماندهان سابق قول اردوی افغانستان گفت: “این سوء مدیریت در سطح استراتژیک تأثیر مستقیمی در میدان جنگ داشت. یک شبه، 98 درصد حملات هوایی ایالات متحده متوقف شد… پیامدهای روانی توافق دوحه به قدری بزرگ بود که سربازان عادی افغان این تصور از رها شدن را احساس میکردند… و سربازان آمریکایی در مورد اینکه برای چه درگیر شوند و چه چیزی نباید انجام دهند، گیج شده بودند. ارتش ایالات متحده باید به صورت منظم و ساعتی با دفتر سفیر خلیل زاد در دوحه و سایرین از وزارت امور خارجه هماهنگ می شد تا در مورد آنچه می توانند انجام دهند، شفاف سازی شود.”
وی در ادامه گفت: “نظامیان امریکایی و نیروهای ائتلاف می دانستند که این کار درست نیست، اما باید دستورات را دنبال می کردند. آنها می دیدند که طالبان به پوسته های ما حمله می کنند. آنها ویدیوهایی از طالبان در حال انجام عملیات بالای ما داشتند. اما می گویند که قادر به تعامل و انجام عملیات نیستند، زیرا محدودیت هایی داشتند.”
به گفته یک مقام بلندپایه افغانستان، در آپریل 2021 زمانیکه رئیس جمهور بایدن تاریخ خروج نهایی نیروها و قراردادی ها را اعلام کرد، حلقه داخلی رئیس جمهور غنی متوجه شدند که نیروهای دفاعی امنیت ملی هیچ توانایی تدارکاتی و لجستیکی ندارند.
سپس عدم هماهنگی بین ایالات متحده و دولت های افغانستان وجود داشت، زیرا آمریکایی ها در حال مذاکره در دوحه بودند و روابط خود را با حکومت افغانستان تاحدودی قطع کرده بودند. یکی از مقامات پیشین دولت افغانستان به اداره سیگار گفت که به دنبال توافق ایالات متحده و طالبان، رئیس جمهور غنی به این فکر افتاده بود که ایالات متحده می خواهد او را از قدرت برکنار کند. تعدادی دیگر معتقد بودند که غنی از کودتای نظامی می ترسد. به گفته این جنرال، غنی تبدیل به یک “رئیس جمهور پارانوئید (اختلال شخصیتی) … ترس از نیروهای خود و از افسران افغان آموزش دیده توسط ایالات متحده” شده بود.
به گفته یک جنرال پیشین افغانستان، یک هفته قبل از سقوط کابل، غنی نسل جدید افسران افغان را که توسط ایالات متحده آموزش دیده بودند، با یک گارد قدیمی از جنرال های کمونیست در تقریباً تمام ارتش جایگزین کرد. این جنرال گفت که غنی “به طور مداوم فرماندهان را تغییر می داد تا برخی از جنرال های قدیمی کمونیست را که به او وفادار بودند، به جای این افسران جوان آموزش دیده در آمریکا که (بیشتر) از آنها می ترسید، جایگزین نماید.”
افغانها که عمدتاً از مذاکرات صلح حذف شده بودند، بیش از همه برای درک آنچه که ایالات متحده با طالبان توافق کرده بود، تلاش کردند. به گفته مقامات دولت افغانستان، ارتش ایالات متحده هرگز به طور واضح جزئیات تغییرات سیاست خود را به دولت غنی اعلام نکرد. به گفته یک جنرال سابق افغان، به طور کلی، ارتش ایالات متحده نقش یک داور را بر عهده گرفت و جنگ دولت افغانستان و طالبان را تماشا می کرد، چیزی که جنرال از آن به عنوان “بازی حال بهم زن” یاد کرد.
به گفته جنرال، سربازان افغان نه تنها پشتیبانی ایالات متحده را برای عملیات تهاجمی از دست داده بودند، بلکه دیگر نمی دانستند که آیا نیروهای آمریکایی به دفاع از آنها می آیند یا خیر. انفعال ایالات متحده باعث بی اعتمادی نیروهای دفاعی امنیت ملی نسبت به ایالات متحده و دولت خود شد. با این حال، عملیات و تاکتیکهای طالبان نشان میدهد که آنها ممکن است درک بهتری از سطوح جدید حمایتی که ایالات متحده مایل به ارائه به نیروهای دفاعی امنیت ملی پس از امضای توافقنامه ایالات متحده و طالبان بود، داشته باشند.
به عنوان مثال، بر اساس قوانین توافق شده میان ایالات متحده و طالبان، طیاره های ایالات متحده نمی توانست گروه های طالبان را که در فاصله بیش از 500 متری بودند، هدف قرار دهد. در حالیکه آنها همراه با نیروهای امنیتی افغانستان در حال جنگ بودند اما طیاره های امریکایی به آنها بی اعتنا بود.
نتیجه غم انگیز اداره سیگار از این گزارش می توانست در هر مقطعی از تاریخ امپراتوری آمریکا نوشته شود، از جمله در سال 1968:
رویکرد ایالات متحده برای بازسازی ارتش افغانستان فاقد اراده سیاسی برای اختصاص زمان و منابع لازم برای بازسازی کل بخش امنیتی در یک کشور جنگ زده و فقیر بود. در نتیجه، ایالات متحده یک ارتشی را ایجاد کرد که نمی توانست به طور مستقل عمل کند، نقاط عطف برای توسعه قابلیت ارتش غیر واقعی و فروپاشی نهایی آن قابل پیش بینی بود.
پس از 20 سال آموزش و انکشاف، ارتش هرگز به یک نیروی منسجم و اساسی تبدیل نشد که بتواند به تنهایی عمل کند. دولت های آمریکا و افغانستان در ایجاد چنین وضعیتی مقصر هستند. به نظر نمی رسد که هیچ یک از طرفین تعهد سیاسی برای انجام آنچه برای رسیدگی به چالش ها لازم است، از جمله اختصاص زمان و منابع لازم برای توسعه یک ارتش حرفه ای، که پایدار باشد، داشته باشند. در اصل، تلاشهای ایالات متحده و افغانستان برای ایجاد بخش کمکهای امنیتی مؤثر و پایدار احتمالاً از همان ابتدا با شکست مواجه شده است.
“از ابتدا شکست خوردند” جهنمی از سیاست ایالات متحده در افغانستان است. اگر فقط اداره سیگار بتواند افراد مسئول را بیابد، ممکن است از دور باطل دیگری از جنگ در اوکراین جلوگیری کنیم، جایی که سیاست های ما به رهبری وابسته است که ارتش آن اکنون کاملاً به بودیجه، تدارکات و مشاوره های ایالات متحده وابسته می باشد که در جنگ نمیتواند پیروز باشد و فقط با هزینه های هنگفت ما، می تواند دوام بیاورد.
(نشریه امریکن کانزرواتیو / 1 جنوری 2024)