چگونه افغانستان به این نقطه بحران رسید؟!

افغانستان از زمان تثبیت خود به عنوان یک کشور شناخته شده از اواسط قرن هجدهم میلادی، در طول تاریخ مدرن خود گذار دردناک و مخربی را تجربه کرده است اما چیزی که در حال حاضر تجربه می کند بسیار غم انگیز است!

اگر وضعیت موجود به طور موثر مدیریت نشود، بقای این کشور تهدید شده و این کشور به یک کشور شکست خورده تبدیل می شود!

اکثر رهبران افغانستان قدرت را با پشتوانه یک قدرت خارجی در دست گرفته اند. ضعف های داخلی افغانستان و مداخله گرایی خارجی این وضعیت را تشدید کرده است!

تنها دوره ای که افغانستان از ثبات و آرامش نسبی برخوردار بود از سال 1930 تا اواسط دهه 1970 بود. در آن زمان حاکمان افغانستان توانستند یک چارچوب مذهبی و صاحبان قدرت محلی ایجاد کنند!

با این حال این چارچوب با کودتای جمهوری 1973 تضعیف شد و سپس با کودتای کمونیستی 1978 و تحولات بعدی به هم خورد. این کشور درگیر بحرانی شد که منجر به حمله شوروی، حکومت مجاهدین بی نظم و مداخله پاکستان از طریق اتحاد طالبان و القاعده شد!

مداخله امریكا در اواخر سال 2001 برای مجازات القاعده و طالبان در پاسخ به حملات 11 سپتمبر، امید زیادی برای ایجاد یک كشور افغانستان جدید و با دوام تر ایجاد كرد. اما پلن امریکا به سه دلیل شکست خورد!

نخست اینکه رئیس جمهور را قادر ساخت تا هر زمانی که بخواهد تفکیک قوا و حاکمیت قانون را دستکاری کند. دقیقا همان چیزی که در افغانستان اتفاق افتاده است!

دوم، این واقعیت نادیده گرفته شده است که افغانستان به طور سنتی سرزمین قدرتمندان محلی بوده است که بسیاری از آنها پایگاه های محلی و پشتیبانی و قدرت توزیع  خود را دارند و بنابراین قادر هستند هر زمان که منافع آنها تهدید یا نقض شود، موقعیت رئیس جمهور را به چالش بکشند و او را محدود کنند!

سوم، همانطور که در انتخابات قبلی مشاهده شد، این واقعیت نادیده گرفته شد که تحت شرایط افغانستان، انتخابات ریاست جمهوری مستعد ایجاد اختلافات جدی است! 

اگرچه اشرف غنی به عنوان برنده انتخابات 2019 اعلام شد، اما او در کشوری با تخمین 37 میلیون نفر جمعیت کمتر از 1 میلیون رای آورد و بنابراین از مشروعیت عمومی لازم برخوردار نبود!

این سیستم نوعی حکمرانی با چند دستگی بوجود آورد که عامل ایجاد فساد بود. سیستم نتوانست از دوگانگی بین دولت و جوامع کوچک بکاهد و فضای عملیاتی را برای طالبان و وابستگان آنها، یعنی القاعده و سایر باندهای جنایتکار و بازیگران همسایه و منطقه ای محدود کند!

استراتژی ایالات متحده نتوانست به اوضاع کمک کند. این امر افغانستان را در وضعیت ناگواری قرار می دهد!
ستراتژیست
۲۰۲۱/۲۸/۶

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امان الله هوتکی تحلیلگر مسائل سیاسی: جبهه به‌اصطلاح مقاومت، صرفاً گروهی از قاچاقبران، آدم‌ربایان و مقام‌های فاسد پنجشیری است که در دوران جمهوری، اموال مردم را غارت می‌کردند. همین افراد طالبان را قوم‌گرا می‌خوانند، در حالی که تمام تشکیلات خودشان بر پایه تعصب قومی بنا شده است. این گروه تحت نام مقاومت، در واقع جاسوسان بیگانگان هستند.
آرین یون نماینده پیشین پارلمان: زلنسکی دقیقاً به سرنوشتی دچار شده است که ما شدیم. فرمانده اعلی قوای ما، رئیس‌جمهور غنی نیز به ما می‌گفت که هیچ شکی در نیت آمریکا نداشته باشید. پیشنهاد ما این بود که از دامن آمریکا رها شویم و مذاکرات واقعی با طالبان آغاز گردد، اما رئیس‌جمهور تأکید داشت که آمریکا از او حمایت می‌کند...
عبدالسلام ضعیف از بنیانگذاران امارت اسلامی: هر چیزی که می‌تواند باعث نابودی و شکست یک قوم یا جامعه بزرگ شود، اختلاف و نفاق است. پایه‌های وحدت همیشه مستحکم هستند و می‌توانند در برابر هر نوع فشار مقاومت کنند. دشمن همواره راه نفوذ به این چارچوب را در تفرقه جستجو می‌کند تا به هدف خود برسد.
به اوکراین گفتند عضو ناتو شود تا امنیتش را تضمین کنیم. اوکراین که درخواست عضویت داد و جنگ شد، شرق سرزمینش را به روسیه بخشیدند و معادنش را بالا کشیدند، رییس جمهورش را هم با خفت هر چه تمام، از کاخ سفید بیرون انداختند. این یکی از عجیب ترین فریب‌های تاریخ روابط بین‌الملل بود.
همان روزی که ناچار شد امضای خروج خفت‌بار خود از افغانستان را ثبت کند، پس از بیست سال اشغالی که با مقاومتی استوار و تسلیم‌ناپذیر روبه‌رو شد. توافق دوحه فقط یک سند نبود، بلکه گواهی بر شکست بزرگ‌ترین قدرت نظامی جهان در برابر اراده‌ی ملتی بود که سر خم نکرد.
تصویری از مزار شهید سیدحسن نصرالله
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x