مرسی کو، نویسنده نشریه دیپلمات، به طور منظم با کارشناسان، سیاستگذاران و متخصصان استراتژیک در سراسر جهان برای بینشهای متنوعشان در مورد سیاستهای آسیایی ایالات متحده در ارتباط است. این گفتگو با کلودیا چیا – محقق و تحلیلگر پژوهشی پیشین در مؤسسه مطالعات جنوب آسیا در دانشگاه ملی سنگاپور – سیصد و هفتادمین گفتگو از “سلسله دیدگاه های ترانس پاسیفیک” می باشد.
- پیامدهای تصمیم اخیر افغانستان برای پیوستن به دهلیز اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) تحت حمایت پروژه ابتکار کمربند و جاده (BRI) را توضیح دهید؟
بیانیه هایی در مورد ورود افغانستان به CPEC در موارد متعدد توسط پاکستان و چین منتشر شده است و افغانستان عضو رسمی پروژه ابتکار کمربند و جاده است. با این حال، تا تصمیم اخیر افغانستان هیچ پیشرفت واقعی حاصل نشده است. امضای موفقیت آمیز قرارداد 25 ساله نفت آمودریا به ارزش 540 میلیون دالر بین نفت و گاز آسیای مرکزی سین کیانگ (CAPEIC) و دولت تحت رهبری طالبان در جنوری 2023 یک پیروزی بزرگ بود که احتمالاً روند را تسریع کرد.
پیوستن به CPEC یک اقدام عاقلانه برای طالبان برای نشان دادن تعهد خود به مردم افغانستان برای بازسازی اقتصاد این کشور است. از آنجایی که افغانستان محصور در خشکی است، توسعه مسیرهای ترانزیتی بیشتر از طریق پاکستان و چین برای تجارت و صادرات مهم خواهد بود. با این حال، اینکه آیا این تحول مستلزم این است که طالبان در مورد نگرانی های چین مانند محدود سازی فعالیت های شبه نظامیان اویغور و بهبود امنیت برای پرسنل چینی قعالیتی کند یا خیر، باید دید و منتظر ماند.
طالبان از هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشده است، و امضای ورود افغانستان به BRI در دولت قبلی انجام شد. از این رو دولت فعلی از نظر فنی صلاحیت قانونی برای انعقاد قرارداد را ندارد. این ممکن است برای پروژه هایی که در بلندمدت اجرا شوند مشکل دار باشد.
در پاکستان، سرعت پروژههای CPEC پس از همهگیری کرونا کاهش یافته و در پسزمینه بحران اقتصادی پاکستان با عدم قطعیت مواجه شده است. شمولیت افغانستان ممکن است در مرحله کنونی تقویت کننده نباشد، اما نشان می دهد که اراده سیاسی قابل توجهی در میان سه کشور برای همکاری با یکدیگر وجود دارد.
- اهداف طالبان از همکاری با CPEC چیست؟
طالبان اساساً در تنگنای نقدینگی قرار دارند و به دلیل بلوکه شدن داراییهایش در خارج از کشور، کمبود کمکهای خارجی و تحریمها، نمیتوانند توسعه اقتصادی و زیرساختی قابل توجهی را پیش ببرند. حکومت سرپرست همچنین در آپریل 2022 کشت خشخاش را که قبلاً منبع درآمدی بود، سرکوب کرد. نیاز به اثبات این امر وجود دارد که رژیم قادر است افغانستان را از طریق نابسامانی شدید اقتصادی و بحران انسانی رهبری و اداره کند. بنابراین پیوستن به CPEC/BRI یک تصمیم منطقی برای جذب سرمایه گذاری و تجارت بالقوه در افغانستان است.
علاوه بر این، طالبان می خواهند از انزوای دیپلماتیک خود خارج شوند، اما آنها شرکای محدود و گروه های بین المللی دارند که مایل به کمک بدون انتظارات خاصی هستند. چین و پاکستان ساده ترین شرکای همکاری هستند که طالبان می توانند پیدا کنند. تعامل با بازیگر بزرگتر با توان مالی بیشتر، یعنی چین، در امور افغانستان برای طالبان بسیار مهم است.
- چگونه این توسعه در خدمت منافع ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک چین و پاکستان خواهد بود؟
برای چین، این توسعه تا حد زیادی در خدمت باور این کشور مبنی بر دستیابی به امنیت از طریق توسعه اقتصادی بوده است. این مسئله ثابت کرده است که کمکهای مالی و چشمانداز توسعه ارائه شده توسط چین به منطقه در ازای رفع نگرانیهای امنیتی چین مؤثر بوده است. موقعیت چین به عنوان میانجی مثبت بین افغانستان و پاکستان اهمیت و نفوذ آن را در منطقه بیشتر کرد.
از نظر اقتصادی، چین واقعاً سود زیادی از افغانستان نداشته است. در حالی که رسانه ها به طور گسترده در مورد منافع چین در مواد معدنی و منابع طبیعی نادر افغانستان صحبت می کنند، سابقه لغو و تاخیر این گونه پروژه ها در افغانستان به دلیل وضعیت نابسامان امنیتی وجود داشته است. حتی اگر اجرا شود، توسعه این بخشها سالها طول میکشد، بنابراین مدتی طول میکشد تا منافع اقتصادی به چین برگردد.
برای پاکستان، گنجاندن افغانستان در CPEC ممکن است مسیرهای ترانزیتی آن را بهبود بخشد، به ویژه از طریق بندر گوادر و دهلیز ترانس افغانستان مزار شریف – کابل – پیشاور. همچنین اهرم های مفیدی برای مقامات پاکستانی به همراه دارد تا در راستای صلح در امتداد مرز پاکستان و افغانستان مذاکره کنند و طالبان افغانستانی را متقاعد کنند که حمایت از طالبان پاکستانی را محدود نمایند.
- انتظارات طالبان از ارائه پروژه های زیربنایی قابل توجه پکن چقدر واقع بینانه است؟
من فکر می کنم که سه طرف در حال حاضر انتظارات واقع بینانه ای دارند که پروژه ها در این مرحله اولیه کم خطر و هزینه کمتری داشته باشند. طالبان امیدوارند پکن بیشتر در افغانستان سرمایهگذاری کند، اما به دلیل عدم اجرای به موقع آن نیز تردید دارند. بر اساس گزارش ها، قرارداد نفتی آمودریا در جنوری 2023 حاوی بندی بود: «در صورتی که شرکت مذکور ظرف مدت یک سال کلیه مواد و موارد ذکر شده در اطلاعیه را انجام ندهد، قرارداد به طور خودکار فسخ می شود.» این نشان می دهد که طالبان تا زمانی که سرمایه گذاری واقعی وارد نشود، به این مسئله شک دارند.
علاوه بر این، دولت آگاه است که باید ایمنی کارگران چینی را بهبود بخشد و با محدود کردن فعالیت های شبه نظامیان اویغور در خاک افغانستان، نگرانی های چین در مورد امنیت را برطرف کند. این دو موضوع برای جریان سرمایه گذاری پایدار چین بسیار مهم است. طالبان همچنین به دنبال راه های دیگری برای بازسازی اقتصاد هستند، همانطور که در مذاکرات محرمانه اخیر با مقامات قطری به اثبات رسید.
آنچه واضح است این است که چین به راحتی مهار نمی شود و مصمم است که CPEC موفق خواهد شد. حتی با وجود افزایش تعداد حملات به پرسونل چینی در افغانستان و پاکستان، جنگ های گاه به گاهی در امتداد مرز پاکستان و افغانستان، و اختلافات دوره ای بین طالبان و مقامات پاکستانی، پکن همچنان در ادامه تعامل دیپلماتیک و اقتصادی با هر دو طرف ثابت قدم است.
- ارزیابی شما از اینکه پکن چگونه از نفوذ چین در پاکستان برای به دست آوردن جایگاه بیشتری در افغانستان و منطقه استفاده خواهد کرد، چیست؟
در ابتدا در اواخر سال 2000، اسلام آباد به تسهیل تعامل چین با طالبان کمک کرد. از طریق دولت های مختلف افغانستان، چین تعامل دیپلماتیک و اقتصادی خود را با کمک پاکستان حفظ کرد. با این حال، از سال 2017 و زمانی که از گفتگوی سه جانبه با افغانستان و پاکستان در سطح وزرای خارجه برای حل تنش های سیاسی بین دو کشور حمایت کرد، شروع به ترسیم مسیر تعامل خود نمود.
اکنون، پکن به تنهایی در برقراری ارتباط با طالبان مشکل خاصی ندارد و همچنان به چشمانداز اقتصادی اش برای تامین امنیت خود مشغول به کار است. تا حد زیادی، توانایی پکن برای مهار افغانستان و پاکستان، محرکی برای این کشور برای به دست گرفتن رهبری منطقه ای در اوراسیا است. چین روابط خوبی با کشورهای همسایه افغانستان ایجاد کرده است و فعالانه با آنها به صورت دوجانبه و از طریق سازمان همکاری شانگهای (SCO) برای ارتقای صلح و تحقق توسعه مشترک کار کرده است.