چین روابط خود را با طالبان عمیق تر می سازد

در 15 آگست 2021، طالبان کابل را تصرف کردند و دولت دست نشانده ایالات متحده، رئیس جمهور اشرف غنی را مجبور به فرار به خارج از کشور کردند. از آن زمان به بعد تا کنون طالبان بر افغانستان حکمرانی کرده اند.

در 23 نوامبر 2024، قطاری با 55 واگن وارد شهر مزارشریف افغانستان شد. این قطار سفر خود را از نانتونگ در ایالت جیانگ سو چین آغاز کرد و از قزاقستان و ازبکستان گذشت و 22 روز طول کشید. این نخستین قطار مستقیم بین دو کشور پس از شیوع ویروس کرونا بود و در سفر برگشت به چین، این قطار کالاهای افغانستانی را حمل می کند.

قابل ذکر است که روابط اقتصادی افغانستان و چین در حال گسترش می باشد. تجارت دو طرفه در سال 2023 به 1.3 میلیارد دالر رسید که 125 درصد نسبت به سال های گذشته افزایش داشته است. بر اساس توافقنامه امضا شده بین دو کشور، از اول دسامبر 2024، محصولات افغانستان به طور 100 درصد بدون عوارض گمرکی به بازار چین دسترسی دارند. چین این فرصت را برای افغانستان جنگ زده و فقیر فراهم کرده تا صادرات خود را گسترش دهد.

چین هرچند که هنوز به طور رسمی حکومت طالبان را به رسمیت نشناخته است اما نخستین کشوری بود که سفیر خود را به افغانستان فرستاد و از افغانستان نماینده سیاسی اش را پذیرفت،. مصاحبه یو شیائویونگ با طلوع نیوز، تلویحاً عنوان کرد که به رسمیت شناختن حکومت طالبان توسط چین به اجماع منطقه ای و قطع همکاری طالبان همراه با سایر گروه های تروریستی بستگی دارد. همراه با چین، سایر ذینفعان منطقه ای مانند روسیه، ایران و هند نیز تعامل خود را با طالبان افزایش داده اند.

هدف این کشورها تامین منافع خود با پیش بینی تغییرات غیرمنتظره در سیاست ایالات متحده در قبال افغانستان در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ است. در دوره اول ریاست جمهوری خود (2017-2021)، دولت ترامپ توافق نامه صلحی را با طالبان امضا کرد تا در نهایت نیروهای آمریکایی را از افغانستان خارج کند در ازای تضمین طالبان مبنی بر اینکه بازیگران غیردولتی اجازه استفاده از خاک افغانستان علیه دیگران را نخواهند داشت. اما ترامپ نحوه خروج نیروهای کشورش (تحت ریاست جمهوری بایدن) از افغانستان را شرم آورترین لحظه در طول تاریخ ایالات متحده خواهند.

دور دوم ترامپ ممکن است در برخی کشورها نگرانی هایی را ایجاد کند. با این حال، انتظار می‌رود که سیاست چین در افغانستان بدون تغییر باقی بماند، همانطور که در جریان رویدادهای آگست 2021، زمانی که طالبان دولت  دست نشانده ایالات متحده را سرنگون کردند و نام کشور را از جمهوری اسلامی افغانستان به امارت اسلامی افغانستان تغییر دادند.

منافع کلیدی چین در افغانستان مربوط به امنیت است. هدف آن جلوگیری از تبدیل شدن افغانستان به پناهگاهی امن برای تروریست هایی است که منافع و شرکای چین را در طرح کمربند و جاده را تهدید می کنند. مخصوصا چین خواهان این است تا مطمئن شود که جدایی طلبان اویغور به پناهگاه هایی در افغانستان دست پیدا نکنند. علاوه بر این، چین قصد استخراج منابع دست نخورده افغانستان را دارد، همچنین قصد دارد تا نفوذ ژئوپلیتیکی خود را گسترش دهد. چین به عنوان یک همسایه و قدرت رو به رشد، می خواهد در بهبود استانداردهای زندگی مردم افغانستان سهم اقتصادی داشته باشد. مهمتر از همه، چین بر این نظر است که موقعیت ژئواستراتژیک افغانستان برای اجرای پروژه جاده و کمربند بسیار مهم می باشد.

دو کریدور از شش کریدور توسعه یافته تحت طرح کمربند و جاده، کریدور اقتصادی چین – پاکستان و کریدور اقتصادی چین – آسیای مرکزی – غرب آسیا، از کشورهای همسایه افغانستان می گذرد. در تعقیب این منافع، سیاست چین در افغانستان پنج روند را دنبال کرده است

نخست، چین رویکرد چند دهه‌ای خود در قبال افغانستان را رها کرده و تعامل اساسی و بلندمدت با همسایگان خود را آغاز کرده است.

ثانیا، چین همیشه علاقمند به ایجاد روابط با افغانستان همراه با هر نوع عقیده و ایدئولوژی می باشد.

سوم، چین تغییر فزاینده ای را در تمرکز خود از پاکستان به افغانستان و ایران به عنوان محور اتصال منطقه ای خود نشان داده است. بررسی چین برای توسعه کریدور واخان که از مرز مشترک دو کشور در شمال شرق افغانستان عبور می‌کند و همچنین ابتکارات ایران برای تقویت ارتباط جاده‌ای و ریلی با افغانستان، در پس‌زمینه رو به رشد روابط چین و ایران، نشانه‌هایی از این موضوع می باشد.

چهارم، و مرتبط با نکته قبلی، چین سیاست افغانستانی خود را مستقل از پاکستان توسعه می دهد، که تا اوایل قرن بیست و یکم عمدتاً بر آن تکیه داشت. روابط آشفته پاکستان با افغانستان و مرزهای جنجالی مابین دو کشور، ایجاد یک سیاست مشترک در قبال هر دو کشور را برای چین چالش برانگیز کرده است.

پنجم، چین به تلاش‌های خود برای حمایت از طالبان در مجامع بین‌المللی مختلف ادامه خواهد داد و در عین حال به طور خصوصی این گروه را متقاعد می‌کند که به گروه ها و شبه نظامیان تروریستی اجازه استفاده از خاک افغانستان را ندهد و شیوه حکومت‌داری خود را اصلاح نمایند.

منبع: دیپلمات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امان الله هوتکی تحلیلگر مسائل سیاسی: جبهه به‌اصطلاح مقاومت، صرفاً گروهی از قاچاقبران، آدم‌ربایان و مقام‌های فاسد پنجشیری است که در دوران جمهوری، اموال مردم را غارت می‌کردند. همین افراد طالبان را قوم‌گرا می‌خوانند، در حالی که تمام تشکیلات خودشان بر پایه تعصب قومی بنا شده است. این گروه تحت نام مقاومت، در واقع جاسوسان بیگانگان هستند.
آرین یون نماینده پیشین پارلمان: زلنسکی دقیقاً به سرنوشتی دچار شده است که ما شدیم. فرمانده اعلی قوای ما، رئیس‌جمهور غنی نیز به ما می‌گفت که هیچ شکی در نیت آمریکا نداشته باشید. پیشنهاد ما این بود که از دامن آمریکا رها شویم و مذاکرات واقعی با طالبان آغاز گردد، اما رئیس‌جمهور تأکید داشت که آمریکا از او حمایت می‌کند...
عبدالسلام ضعیف از بنیانگذاران امارت اسلامی: هر چیزی که می‌تواند باعث نابودی و شکست یک قوم یا جامعه بزرگ شود، اختلاف و نفاق است. پایه‌های وحدت همیشه مستحکم هستند و می‌توانند در برابر هر نوع فشار مقاومت کنند. دشمن همواره راه نفوذ به این چارچوب را در تفرقه جستجو می‌کند تا به هدف خود برسد.
به اوکراین گفتند عضو ناتو شود تا امنیتش را تضمین کنیم. اوکراین که درخواست عضویت داد و جنگ شد، شرق سرزمینش را به روسیه بخشیدند و معادنش را بالا کشیدند، رییس جمهورش را هم با خفت هر چه تمام، از کاخ سفید بیرون انداختند. این یکی از عجیب ترین فریب‌های تاریخ روابط بین‌الملل بود.
همان روزی که ناچار شد امضای خروج خفت‌بار خود از افغانستان را ثبت کند، پس از بیست سال اشغالی که با مقاومتی استوار و تسلیم‌ناپذیر روبه‌رو شد. توافق دوحه فقط یک سند نبود، بلکه گواهی بر شکست بزرگ‌ترین قدرت نظامی جهان در برابر اراده‌ی ملتی بود که سر خم نکرد.
تصویری از مزار شهید سیدحسن نصرالله
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x