در سال ۲۰۲۵، پاکستان به ریاست کمیته تحریم های طالبان در شورای امنیت سازمان ملل متحد منصوب شد، اما برخلاف روایت هایی که این انتصاب را پیروزی دیپلماتیک اسلام آباد می دانند، واقعیت امر پیچیده تر از آن چیزی است که در ظاهر به نظر می رسد. نگاهی دقیق تر به جزئیات این تخصیص نشان می دهد که پاکستان نه تنها به اهداف اصلی خود دست نیافته، بلکه به نوعی از سوی سایر اعضای شورای امنیت مهار شده است.
پاکستان برای تصدی چهار موقعیت کلیدی در ساختار تحریمی شورای امنیت تلاش کرده بود، از جمله ریاست بر کمیته ۱۲۶۷ (تحریم های داعش و القاعده)، کمیته ۱۵۴۰ (عدم اشاعه سلاح های کشتارجمعی)، کمیته ۱۹۸۸ (تحریم طالبان) و ریاست کمیته مقابله با تروریسم (۱۳۷۳). اما در نهایت تنها موفق شد به ریاست کمیته ۱۹۸۸ دست یابد و در کمیته ۱۳۷۳ نیز نقش تشریفاتیِ معاونت را دریافت کند – نقشی که از لحاظ تأثیرگذاری بسیار محدود است.
دلیل این ناکامی، بیش از هر چیز، به سابقه ضعیف و پرسش برانگیز پاکستان در مقابله با تروریسم باز می گردد. آمارها نشان می دهند که از میان ۲۵۴ فرد و ۸۹ نهاد تحت تحریم های بین المللی، بیش از ۵۰ مورد با پاکستان در ارتباط مستقیم هستند. از جمله، نام هایی چون مسعود اظهر و سعد حسین رضوی که از سوی سازمان ملل بهعنوان تروریست شناسایی شده اند، در فهرست ۱۲۶۷ به چشم می خورند. این پیشینه باعث شد تا کشورهای عضو شورای امنیت از سپردن ریاست این کمیته حساس به پاکستان اجتناب کنند، تا مانع از هرگونه سواستفاده احتمالی اسلام آباد از این جایگاه شوند.
نکته مهم دیگر، ترکیب نهادهای همکار با پاکستان در کمیته ۱۹۸۸ است. روسیه و گویان، که هر دو روابط نزدیکی با هند دارند، به عنوان معاونان این کمیته منصوب شده اند. این ترکیب به طور هدفمند طراحی شده تا مانع از آن شود که پاکستان بتواند آزادی عمل کامل در اداره این کمیته به دست آورد. علاوه بر این، پاکستان در دو کارگروه کاری دیگر نیز با کشورهایی همچون دانمارک و یونان همکاری دارد – دو کشوری که مواضع شان در حوزه مبارزه با تروریسم و روابطشان با هند، مانعی دیگر بر سر راه ابتکار عمل یک جانبه پاکستان ایجاد می کند.
در همین حال، هند که خود تجربه ریاست بر کمیته ۱۹۸۸ را در دوره ۲۰۲۱ – ۲۰۲۲ در کارنامه دارد، بارها در مجامع بین المللی تأکید کرده است که پاکستان نه تنها محل استقرار گروه های تروریستی متعددی بوده، بلکه از آنها برای پیشبرد اهداف ژئوپلیتیکی خود استفاده کرده است. اشاره مکرر به کشته شدن اسامه بن لادن در پاکستان، تنها یکی از مصادیق این ادعاست.
از منظر سیاسی، این تحولات را می توان نه تنها شکست در دیپلماسی تهاجمی پاکستان برای کسب نفوذ بیشتر در ساختارهای سازمان ملل دانست، بلکه نشانه ای از افزایش حساسیت جامعه بین المللی نسبت به نقش دوگانه این کشور در مبارزه با تروریسم نیز می باشد. اگرچه پاکستان توانسته جایگاهی ظاهری در کمیته تحریم طالبان به دست آورد، اما عدم تحقق سایر مطالباتش، نشان از بی اعتمادی عمیق اعضای شورای امنیت به نیت ها و عملکرد واقعی این کشور دارد.
در یک جمع بندی کلی، باید گفت که ریاست پاکستان بر کمیته تحریم طالبان بیش از آن که یک پیروزی استراتژیک باشد، سازوکاری کنترلی است، تدبیری از سوی جامعه بین المللی برای محدود کردن نفوذ یک بازیگر متهم به پنا هدادن و حمایت پنهانی از تروریسم، در یکی از حساس ترین ساختارهای امنیتی سازمان ملل.
مطلبی از نشریه نیوز 18