سفر اخیر نماینده ویژه پاکستان برای افغانستان، سفیر محمد صادق خان، به کابل بار دیگر سوالات جدی را درباره هدف این دیدار مطرح کرده است. برخی آن را تلاشی برای تقویت روابط برادرانه و دیپلماتیک میان دو کشور میدانند، در حالی که دیگران معتقدند این دیدار در اصل ابزاری برای تحکیم نفوذ سیاسی پاکستان بر افغانستان است.
در پاسخ به تحلیلهای اخیر مدرن دیپلماسی که به تعاملات دیپلماتیک پاکستان و افغانستان اشاره دارند، باید گفت که تحلیل گران افغان اغلب بر این باورند که سیاست های پاکستان در قبال افغانستان نه تنها به دنبال همکاری و توسعه مشترک، بلکه به دنبال تقویت نفوذ خود در افغانستان است. در حالی که برقراری روابط اقتصادی و دیپلماتیک حائز اهمیت است، مشکلات اساسی مانند وضعیت پناهجویان افغان، سوءاستفاده های اقتصادی و تداوم فشارهای سیاسی همچنان حل نشده باقی می ماند. این نگرش انتقادی به تحلیل اخیر مدرن دیپلماسی یادآور این است که بسیاری از گفتو گوها در عمل بیشتر بهعنوان ابزارهایی برای حفظ منافع استراتژیک و سلطه گری استفاده می شوند، تا تحقق صلح و رفاه واقعی.
روابط پاکستان و افغانستان همواره با پیچیدگی ها و تنش های فراوانی همراه بوده است. از مسائل مرزی گرفته تا نقش گروه های شبه نظامی و رقابت های ژئوپلیتیک، این دو کشور به طور مداوم درگیر چالش های امنیتی و سیاسی بوده اند. در این میان، هرگونه تلاش برای بهبود روابط اغلب با بدبینی و پرسش هایی درباره نیت واقعی طرفین روبه رو می شود. سفر اخیر سفیر محمد صادق خان به کابل نیز از این قاعده مستثنی نیست و دیدگاه های متفاوتی را درباره انگیزه ها و پیامدهای آن برانگیخته است.
روایت رسمی یا واقعیت پنهان؟
سفر اخیر نماینده ویژه پاکستان برای افغانستان، سفیر محمد صادق خان، به کابل بار دیگر این پرسش را مطرح می کند که آیا واقعاً هدف از این دیدار تقویت روابط برادرانه است یا تحکیم نفوذ پاکستان بر افغانستان؟ این دیدار که به دستور معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه پاکستان، محمد اسحاق دار، انجام شد، از نگاه بسیاری از ناظران تلاشی برای مدیریت بحران های دو کشور در ظاهر و اعمال فشار سیاسی در باطن این تعاملات تلقی می شود.
تعهد یا نمایش دیپلماتیک؟
در حالی که مقام های پاکستانی بر اهمیت تقویت روابط دیپلماتیک تأکید داشتند، برخی تحلیل گران افغان این دیدار را یک نمایش دیپلماتیک برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات عمیق تر می دانند. از جمله موضوعات بحث برانگیز، وضعیت پناهجویان افغان در پاکستان است که بارها با بدرفتاری، اخراج اجباری و نبود حقوق انسانی مواجه شده اند. با وجود تعهدات مطرح شده، تجربه نشان داده است که گفت وگوهای سطح بالا در اغلب موارد بدون تغییر اساسی در وضعیت پناهجویان پایان می یابد.
تجارت یا اهرم فشار؟
یکی از جنجالی ترین محورهای این دیدار، بازگشایی گذرگاه تورخم بود که به مدت ۲۷ روز به دلیل «اختلافات ساخت و ساز» بسته مانده بود. اما برخی منابع داخلی ادعا می کنند که این تعطیلی بیش از آنکه به مشکلات فنی مربوط باشد، بخشی از سیاست فشار پاکستان برای امتیازگیری سیاسی از طالبان بوده است. بازگشایی موقت این گذرگاه تا ۱۵ آپریل نشان می دهد که مسئله هنوز حل نشده و به سادگی میتواند بار دیگر بسته شود.
همکاری اقتصاد در سایه بی اعتمادی
تأکید بر همکاری اقتصادی در حالی صورت می گیرد که بسیاری از افغان ها پاکستان را به سوءاستفاده از موقعیت اقتصادی افغانستان متهم می کنند. سال هاست که محصولات افغانی برای عبور از مرز با موانع متعدد روبه رو هستند و برخی معتقدند که اسلامآباد از مسئله تجارت به عنوان ابزاری برای کنترل کابل استفاده می کند. آیا واقعاً این همکاری اقتصادی متقابل است یا پاکستان به دنبال تبدیل افغانستان به بازار مصرفی برای محصولات خود است؟
پیوندهای تاریخی یا زنجیرهای نفوذ؟
اگرچه پیوندهای تاریخی، فرهنگی و دینی میان دو کشور غیرقابلانکار است، اما برای بسیاری از افغان ها این پیوندها بیشتر به معنای زنجیرهایی است که دست افغانستان را در سیاست خارجی بسته است. تاریخ نشان داده است که اسلام آباد همواره در تلاش بوده تا از این پیوندها برای نفوذ بر سیاست و امنیت افغانستان استفاده کند. حضور و نفوذ طالبان در افغانستان برای برخی، نه به عنوان یک واقعیت داخلی، بلکه به عنوان ابزاری برای منافع استراتژیک پاکستان تلقی می شود.
آینده ای مشترک یا بازی قدرت؟
بحث های امنیتی و تأکید بر همکاری در مقابله با چالش های امنیتی نیز در هاله ای از ابهام قرار دارد. بسیاری از ناظران بر این باورند که سیاست دوگانه پاکستان در قبال گروههای مسلح، از جمله حمایت پنهانی از برخی عناصر طالبان و شبکه حقانی، یکی از عوامل اصلی بی ثباتی افغانستان است. آیا می توان به کشوری که متهم به پناه دادن به عوامل بیثباتی است، بهعنوان شریک صادق اعتماد کرد؟
نتیجهگیری: تعامل یا تداوم سلطه؟
دیدار سفیر محمد صادق خان، به جای آنکه گامی به سوی تعامل سازنده تلقی شود، برای بسیاری بهعنوان ابزاری برای تقویت سلطه گری پاکستان بر افغانستان دیده می شود. تأکید بر جدایی سیاست از اقتصاد در حالی است که هر دو حوزه در عمل به طور کامل به هم گره خورده اند. تا زمانی که مسائل اساسی مربوط به بی اعتمادی، نفوذ و بازی های قدرت حل نشود، دیدارهای دیپلماتیک بیشتر شبیه به یک نمایش خواهد بود تا گامی به سوی صلح و رفاه واقعی.
نقدی بر مطلب اخیر نشریه مدرن دیپلماسی