قابل توجه است که افغانستان، میراث تاسف باریست که امریکا در آنجا حدود دو دهه جنگیده و حضور داشته است و متاسفانه دیگر دارای اولویت مهمی برای سیاستمداران امریکایی نیست. اما شاید قابل درک باشد که سرنوشت این کشور با جنگ و درگیری ها پیونده خورده است، چیزی که در تاریخ افغانستان شاهد آن هستیم.
از سال 1979 به بعد، مردم افغانستان تقریباً در وضعیت جنگی زندگی می کنند. که در نتیجه باعث آواره شدن میلیون ها افغان از کشور و یا خانه خود شده است. مداخلات خارجی انجام شده و سپس رفته اند و ماموریت شان به شکست ختم شده است و افغان ها و همسایگانشان را با عواقب جنگ های خانمانسوز رها کرده اند.
امروزه، طولانی ترین جنگ آمریکا به پایان رسیده است. سفارت ایالات متحده در کابل بدون فعالیت مانده است و هر روز یادآور این است که چگونه آمریکا از زمان خروج ارتش ایالات متحده در سال 2021 به دنبال منزوی کردن افغانستان بوده است. واشنگتن این کار را در تلاش برای تحت فشار قرار دادن طالبان برای تعدیل دیدگاه های خود از جمله تعهد به حقوق زنان، ایجاد حکومت فراگیر و رسیدگی به نقض حقوق بشر انجام داده است.
این تاکتیک در اولین باری که گروه در قدرت بود نتیجه معکوس داد و سفارتخانه های خالی غربی قرار نیست دختران را به مکتب بازگردانند یا مشارکت زنان رت به عنوان نیروی کار افزایش دهند. در عوض، انزوای طالبان تنها به منزوی کردن افغانها کمک کرده است و بسیاری از آنها احساس تنهایی و بدتر از آن بیپناهی میکنند.
زمان آن فرا رسیده است که بپذیریم که سیاست های گذشته شکست خورده است و ایالات متحده و متحدانش باید مسیر خود را تغییر دهند و متعهد به تعامل بیشتر شوند که به نوبه خود درک بهتری از واقعیت ها در افغانستان را به ارمغان می آورد. در کنار مقدار زیادی کمک های بشردوستانه که واشنگتن ارائه می کند، زمان آن فرا رسیده است که آمریکا به افغانستان و 40 میلیون نفری که در آنجا زندگی می کنند بازگردد. واشنگتن باید سفارت خود را در کابل بازگشایی کند و متعهد به تعامل با افغانها باشد.
من به عنوان یک روزنامه نگار که برای سالها در افغانستان فعالیت کرده ام، این کشور را در جنگ های متعددی دیدم و شاهد نتایج سیاست های شکست خورده پی در پی بوده ام. من شاهد این بودم که بسیاری از کشورها و سازمانهای بینالمللی تلاش میکنند تا برخی از باهوشترین و تحصیلکردهترین افراد کشور را خارج کنند. من آخرین طیاره ایالات متحده را تماشا کردم که در سال 2021 از میدان هوایی کابل خارج شد و به جنگ پایان داد و طالبان به قدرت بازگشت.
در آن زمان فکر میکردم که آیا جهان افغانستان و مردم این کشور را فراموش خواهد کرد؟!
زمانی که طالبان، از سال 1996 الی 2001 افغانستان را کنترل میکردند، به سختی شرایط بین المللی را رعایت می کردند. به طالبان گفته شد که دختران را آموزش دهند، به تولید مواد مخدر پایان دهند و اسامه بن لادن را که از بهار 1996 در آنجا زندگی می کرد، از این کشور خارج کنند.
اما تحریمهای ایالات متحده و سازمان ملل متحد افغانستان را باعث شد تا آن دسته از طالبان را که میخواستند با جهان تعامل داشته باشند و چشماندازی برای کشور خود داشتند، ضعیف ساختند.
مهمتر از همه، برخی از اعضای طالبان که آماده تعامل بودند، از بودوباش جنگجویان خارجی در کشورشان حمایت نکردند. همانطور که در آن زمان گزارش دادم، محمد خاکسار، معاون پیشین وزارت داخله طالبان، به من گفت که در سالهای قبل از حمله تروریستی 11 سپتامبر 2001 به ایالات متحده، با یک دیپلمات آمریکایی و یک مامور سیآیای برای کمک به اخراج جنگجویان خارجی تماس گرفته است، اما این موضوع با مخالفت مواجه شد. گرگوری مارچیز، در آن زمان معاون کنسولی در کنسولگری ایالات متحده در شهر پیشاور پاکستان، تصدیق کرده است که او آن ملاقات را با آقای خاکسار و یک مامور سی آی ای پیتر مک ایلوین داشته است. آقای مک ایلوین بعداً صحبت های آقای خاکسار در این مورد را تایید کرده است.
آمریکا در سالهای پس از خروج شوروی در سال 1979 مسئله افغانستان را رها ساخت و یک دهه بعد سفارت خود را تعطیل کرد. این امر واشنگتن را نسبت به آنچه پیش از 11 سپتامبر در آنجا شکل می گرفت غافل ساخت. در دو سال گذشته، واشنگتن سیاست مشابهی را دنبال کرده است و از بازگشت دیپلماتیک به کابل خودداری می کند و معتقد است که می تواند رهبران طالبان را در مسئله آموزش دختران، کاهش محدودیت ها برای زنان با وعده به رسمیت شناختن بین المللی تحت فشار قرار دهد. اما بار دیگر، این تصور در حال شکست است.
در گزارشهای خود در مورد طالبان از سال 2021، دریافتهام که افراطی ترین رهبران طالبان حتی بر تصمیماتشان قاطعتر و پایبندتر شدهاند و از انزوای ملت برای دوام دادن حاکمیت شان، استفاده لازم کرده اند، حتی به قیمت کسانی که از موضوع تعاملات بینالمللی حمایت میکنند و دیدگاهشان برای کشورشان چنین است: دختران را از تحصیل محروم نکنید یا به دنبال ناپدید کردن زنان نباشید.
از نظر مالی، آمریکا (در قالب مساعدت های بشردوستانه) همچنان به افغانستان کمک می کند. اما کمک های بشردوستانه به تنهایی به پیشرفت افغانستان کمک نمی کند.
گروه های ضد طالبانی در افغانستان متشکل از همان جنگ سالاران بی اعتبار متهم به جنایات جنگی و ژنرال های سابق است که پس از تهاجم به رهبری ایالات متحده در سال 2001 مسئولیت هایی را بر عهده گرفتند، که برخی از آنها نیز متهم به جنایات علیه غیرنظامیان افغان هستند. ایالات متحده با این رهبران در تعامل است، اما آنها بخشی از مشکلات هستند، نه راه حل.
در حال حاضر البته آمریکا با طالبان هم گفتگوهایی دارند. مقامات ایالات متحده با رهبران طالبان در قطر، جایی که دفتر سیاسی این گروه قرار دارد و نمایندگی دیپلماتیک ایالات متحده در افغانستان در آنجا مستقر است، دیدار کرده اند. فرستاده ویژه واشنگتن، توماس وست، چهره شناخته شده سیاست آمریکا در قبال افغانستان است. او با طالبان در قطر دیدارهایی کرده است تا در مورد موضوعاتی مانند آموزش برای دختران و کمکهای بشردوستانه گفتگو کند و همچنین با رهبران همسایگان افغانستان و کشورهای خاورمیانه و اروپا دیدارهایی داشته است.
اما این تعامل از راه دور است. این استراتژی تنها به چند افغان – نخبگان کابل، مهاجران و مقامات دولتی سابق – مربوط می شود. این بدان معناست که مقامات ایالات متحده نمی شنوند، نمی بینند یا درک نمی کنند که چه اتفاقی در افغانستان می افتد. سازمان ملل متحد از زمان به قدرت رسیدن طالبان در این کشور حضور ثابتی داشته است و نزدیک به 20 کشور از جمله ژاپن، چین، روسیه و برخی کشورهای خاورمیانه در دو سال گذشته به نوعی حضور دیپلماتیک خود را در این کشور حفظ کرده یا ایجاد کرده اند. تا زمانی که ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی این کار را انجام ندهند، مردمی در افغانستان وجود خواهند داشت که همچنان احساس تنهایی می کنند.
همچنین اگر اظهارات علنی مقامات غربی به جای برانگیختن احساسات، به یافتن مسیری رو به جلو کمک کند، مفید خواهد بود. جان سوپکو، بازرس ویژه ایالات متحده برای بازسازی افغانستان، در ماه آپریل با کنگره درباره نحوه استفاده از بودیجه ایالات متحده در افغانستان گفت: «فقط میتوانم بگویم که یک جنگجوی طالبان گرسنه را در تلویزیون ندیدهام. همه آنها چاق، گنگ و شاد به نظر می رسند. من تعداد زیادی از کودکان افغان را در تلویزیون می بینم که گرسنه هستند. بنابراین من متعجبم که این همه بودیجه به کجا می رود.»
در حالی که نگرانی های آقای سوپکو در مورد نحوه خرج شدن پول ایالات متحده ممکن است مشروع بوده باشد، این نوع توصیفات به نفع کسی نیست. طالبان جنبشی است که با غیرت و تعصبات مذهبی آن تعریف شده است، که ریشه های قبیله ای آن عمیقاً در ساحات محافظه کار افغانستان فرو رفته است. باید به آنها را محترم شمرد، و عدم احترام به همان اندازه ما را از مسیرمان دور خواهد کرد.
طالبان از درون جامعه افغانستان ظهور کرده اند. این بدان معنا نیست که همه افغانها از محدودیتهای بیامان بر دختران و زنان حمایت میکنند، اما به این معناست که پیمودن راهی به جلو نیاز به درک عمیقتر، غرور کمتر و راهحل بین الافغانی دارد.
و دوست داشته باشید یا نخواهید، این به معنای بازگشت به افغانستان است..