از جهاد علیه آمریکا تا ایجاد خلافت: همکاری میان تحریک طالبان پاکستان و داعش

سال 2014 سال سختی برای تحریک طالبان پاکستان (TTP) از نظر ساختاری بود. پس از مرگ حکیم الله محسود در وزیرستان جنوبی، رهبری سازمان به فضل حیات معروف به ملا فضل الله از سوات رسید. از آنجایی که برای اولین بار رهبری سازمان از دست اقوام و قبایل محسود خارج شده بود، طالبان محلی وابسته به قوم محسود به نام حلقه محسود عملیات خود را زیر چتر تحریک طالبان آغاز کردند.

قبایل وزیر قبلاً هویت های جداگانه ای را تحت فرماندهی حافظ گل بهادر در وزیرستان شمالی و بهاول در وزیرستان جنوبی (فرمانده محلی جایگزین ملا نظیر در وانا) ایجاد کرده بودند. گروه طارق آفریدی دره آدم خیل پس از مرگ وی تکه تکه شد و منگل باغ آفریدی هویت جداگانه خود را در منطقه اچین ننگرهار حفظ کرد در حالی که عبدالولی با نام مستعار عمر خالد خراسانی از مهمند در اگست 2014 به جماعت الاحرار پیوست و از تحریک طالبان پاکستان فاصله گرفت.

با نگاهی به فعالیت های اولیه پلت فرم جدید، تحریک طالبان پاکستان در سپتمبر 2014 بیانیه ای مبنی بر برکناری عمر خالد خراسانی به همراه احسان الله احسان صادر کرد. فرماندهان ارشد و جنگجویان قدیمی تحریک طالبان پاکستان از این وضعیت بسیار نگران بودند. پس از فرماندهانی مانند بیت الله محسود، حکیم الله محسود و ولی الرحمن محسود، رهبری به غیر از قبیله محسود از سوات کاملا امری غیر ممکن بود. این چنین شد که حافظ سعید خان اورکزی، متعلق به منطقه ماموزی اورکزی، نیز به فکر جدایی از تحریک طالبان پاکستان افتاد.

با اینکه از نظر عقیدتی سلفی بود و به ملا فضل الله نزدیک بود، اما از نظر سن، علوم دینی و جنگ، بالاتر از ملا فضل الله بود. او را بسیار نزدیک به قاری حسین، بنیانگذار حملات انتحاری در پاکستان می دانستند. او از نزدیکان حکیم الله محسود، رهبر پیشین تحریک طالبان پاکستان بود که در روزهای سخت با حافظ سعید خان در ماموزئی وقت می گذراند. حکیم الله محسود نیز همسر دوم خود را از روستای ماموزئی حافظ سعید خان برگزید.

قاری حسین و حکیم الله محسود بر خلاف بیت الله محسود و ولی الرحمن محسود که به مکتب فکری ناب دیوبندی تعلق داشتند، شدیداً تحت تأثیر افکار سلفی قرار داشتند. اما وقتی این دو رفتند، حافظ سعید خان نیز تصمیم گرفت راه خود را از تحریک طالبان پاکستانی جدا کند. این موضوع در زمانی بود که هیئت های مختلف داعش به افغانستان سفر می کردند. اولین هدف آنها فرماندهان سلفی تحریک طالبان پاکستان بودند.

در این زمینه، حافظ سعید خان اورکزئی متعهد شد که به داعش بپیوندد و همراه با جنگجویان سابق مناطق قبیله ای تحت مدیریت فدرال و فرماندهان محلی مناطق خیبر پختونخوا، با ابوبکر البغدادی رهبر وقت داعش در منطقه اچین ولایت ننگرهار بیعت کردند و بیرق داعش را در افغانستان به اهتزاز درآوردند. به این ترتیب داعش رسما در افغانستان از بطن تحریک طالبان پاکستان متولد شد.

اما آیا همه چیز اینگونه انجام شد؟ در واقع در 10 اکتبر 2014، شاهدالله شاهد، سخنگوی سابق تحریک طالبان پاکستان، ویدئویی از بیعت با خلیفه موسوم به ابوبکر البغدادی منتشر کرد.مفتی حسن سواتی و خالد منصور از هنگو (شهر در پاکستان) از تحریک طالبان پاکستان خارج شد و با داعش بیعت کرد.

اما داستان طولانی برای رسیدن به اینجا وجود دارد که به ایدئولوژی نیز مربوط می شود و تأثیرات آن امروزه طالبان افغانستان و تحریک طالبان پاکستان را درگیر کرده است.

اولین حضور حافظ سعیدخان در این داستان زمانی بود که خود داعش هنوز شکل کنونی خود را شکل نداده بود. ماجرا از این قرار بود که القاعده از پاکستان برای جهاد علیه بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، از این کشور جنگجو درخواست کرد. در همین راستا، عزیزالله حقانی، یکی از اعضای میران شاه شوری از شبکه حقانی و حافظ سعید خان از تحریک طالبان پاکستان، جنگجویان خود را در 14 جولای 2012 به سوریه فرستادند. در آنجا، تماس های آنها مستقیماً بر اساس گروه های جهادی در سوریه بود. از جمله کسانی که به سوریه رفتند شیخ محسن سلفی جهادی بود که متعلق به ولایت کنر افغانستان بود.

عبدالرحیم مسلم دوست یکی دیگر از سلفی های جهادی ننگرهار بود. وی پس از حادثه 11 سپتامبر دستگیر و در زندان گوانتانامو زندانی شد. عبدالرحیم مسلم دوست یکی از مجاهدین نخستین سلفی پاکستان در دوران جهاد افغانستان به شمار می رود. مسلم دوست در واقع از نزدیکان شیخ جمیل الرحمن بود. شیخ جمیل الرحمن شخصی بود که نه تنها به مجاهدین افغان فتوای کفر داد، بلکه مرتباً با گلبدین حکمتیار از حزب اسلامی مبارزه کرد.

یکی دیگر از زندانیان گوانتانامو به نام عبدالرئوف خادم اهل هلمند که قبلاً در شورای کویته طالبان افغانستان بوده است، به گفته منابع طالبان افغانستان در دوران حبس خود تحت تأثیر عقاید سلفی قرار گرفته بود، بنابراین پیروی از مکتب دیوبندی برای وی غیرممکن بوده است به همین دلیل عبدالرحیم نیز با مسلم دوست ارتباط برقرار کرد. مانند گذشته، بار دیگر ایده یک حزب عقیدتی سلفی جهادی به ذهن این افراد خطور کرد و بدین ترتیب عبدالرحیم مسلم دوست در سال 2014 آشکارا حزبی را به نام تحریک خلافت خراسان تشکیل داد.

فاروق صافی عضو شورای طالبان پیشاور نیز در این امر به وی پیوست. در واقع او در سال 2013 به دلیل عقاید شدید سلفی گری توسط طالبان از این گروه اخراج شد. اما چند هفته بعد، به دلیل اختلافات با اعضای گروه، وی به همراه نصرت الله پوپلزی، عبدالروف خادم و سعد اماراتی، فرمانده سابق سلفی طالبان افغانستان از لوگر، یک پلتفرم جدیدی به نام تحریک خلافت افغانستان تشکیل دادند. از نظر آنها، فرماندهان و مبارزان سلفی-جهادی پاکستان (شامل تحریک طالبان پاکستان، لشکر طیبه، جماعت الدعوه و مبارزان لشکر جهنگوی) با یکدیگر در 14 اگست 2014 تحریک خلافت پاکستان را تأسیس کردند.

بسیاری از جنگجویان و فرماندهان تحریک طالبان پاکستان که به فرماندهی ملا فضل الله آمادگی جنگیدن نداشتند به افغانستان آمدند. از جمله فرماندهان سلفی تحریک طالبان پاکستان مانند عبدالبهار محسود از وزیرستان، عبیدالله البشاوری، ابوسعد اورکزئی، حافظ دولت خان، مفتی حسن سواتی، فتح گل زمان، خالد منصور، شاهد الله شاهد و عمر منصور از وزیرستان، علاوه بر آن فرمانده سلفی جهادی تحریک طالبان پاکستان مانند عمر منصور حضور داشتند.

این کلمه “خلافت” در سال 2014 کاملاً مد شد تا اینکه ابوحفص البلوچی گروه خود را به نام “حرکت خلافت بلوچستان” تشکیل داد.

در اوایل ماه اگست 2014، سازمان‌های کوچکی در افغانستان به نام‌های جنود خراسان و احرارالهند با جنگجویان تحریک طالبان پاکستان حتی با عبدالولی معروف به عمر خراسانی در ولایت کنر افغانستان تماس داشتند، اما او در اگست 2014 به هویت جداگانه‌ای به نام جماعت الاحرار روی آورد و از این رو فضل الله بیانیه اخراج خود از تحریک طالبان پاکستان را صادر کرد. در اکتبر 2014، عمر خالد خراسانی نیز مجله خود را به نام “احیای خلافت” منتشر کرد. در آن زمان نام مولانا قاسم نیز به عنوان سرپرست جماعت الاحرار مطرح شد، اما بعداً برکنار شد.

قاری ولی الرحمن از ولایت بغلان افغانستان تمام این وضعیت را زیر نظر داشت. همانطور که گفته شد، از سال 2012 جنگجویان جهادی از افغانستان و پاکستان به سوریه رفت و آمد کردند. در همان زمان قاری ولی الرحمن با الشیشانی و ابوبکر البغدادی ارتباط داشت و الشیشانی در آپریل 2014 وظیفه پیشبرد امور در افغانستان را به قاری ولی الرحمن محول کرد. در جون 2014، زمانی که ابوبکر البغدادی خلافت را اعلام کرد، تماس های قاری ولی الرحمن با وی نیز تسریع شد. تا اگست 2014، او تقریباً با تمام فرماندهان سلفی-جهادی ملاقات کرد. حتی عزیزالله حقانی، رهبر شبکه حقانی میران شاه شوری نیز توسط او مطیع و فرمانبردار شد.

این عزیزالله حقانی بود که با ماندن در شبکه حقانی ارتباط خود را با داعش حفظ کرد. قاری ولی الرحمن تا جون 2015 به عنوان نماینده ویژه ابوبکر البغدادی در افغانستان فعال بود. بدین ترتیب در 10 اکتبر 2014 ویدئویی با بیعت چند تن از فرماندهان تحریک طالبان پاکستان از جمله حافظ سعید خان اورکزئی با ترکیب عناصر مختلف تحریک خلافت خراسان، تحریک خلافت افغانستان و تحریک خلافت پاکستان منتشر شد. پس از آن در 26 جنوری 2015، سخنگوی اصلی داعش، ابومحمد العدنانی، ولایت دولت اسلامی عراق و سوریه (داعش) را تحت نام ولایت خراسان اعلام کرد. بنابراین داعش از خود تحریک طالبان پاکستان متولد شد. همانطور که در گذشته، پس از جهاد افغانستان، طالبان از بطن مجاهدین متولد شد.

ایدئولوژی و دخالت عناصر تحریک طالبان پاکستان در داعش:

تقریباً همین وضعیت در اواخر دهه 1980 وجود داشت. روس ها از افغانستان خارج شده بود. فرمانده جهادی حزب اسلامی، شیخ جمیل الرحمن، که در سال 1986 سازمانی جداگانه به نام جماعت الدعوه و القرآن تشکیل داد، معتقد بود که پس از عقب نشینی روس ها، فضا در این کشور برای ایجاد حکومت اسلامی مهیا شده و باید بر اساس اعتقادات سلفی در افغانستان ایجاد شود. از آنجایی که اکثریت مردم افغانستان به مکتب حنفی دیوبندی تعلق داشتند، اکثر گروه های جهادی شروع به مخالفت با این ایده کردند.

برای تحقق این ایده اساسی، کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز سرمایه های خود را به سمت شیخ جمیل الرحمن هدایت کردند. این موضوع باعث عصبانیت رهبری حزب اسلامی از او شد، اما پس از عقب نشینی روس ها، این سوال مطرح شد که افغانستان چگونه اداره شود؟ سپس، در سال 1990، شیخ جمیل الرحمن یک دولت سلفی در ولایت کنر به نام امارات اسلامی در این ولایت تأسیس کرد. حزب جدید توسط حزب اسلامی شکست خورد. شیخ جمیل الرحمن به باجور پناه برد، اما در آنجا هم اجازه زندگی به او داده نشد و در اگست 1991 به قتل رسید.

زمانی که طالبان در 15 آگست 2021 با نگاهی به همان تجربیات گذشته، حکومت را در افغانستان تأسیس کردند، عرصه برای فعالیت سلفی ها مخصوصا داعش تنگ تر شد. حتی در مذاکرات صلح با طالبان پاکستانی مستقر در افغانستان، فرماندهان تحریک طالبان پاکستان که به عقاید سلفی و لشکر خراسانی، حمله به هندوستان و خلافت جهانی معتقد بودند، خواستار عدم توافق با حکومت پاکستان تا زمانیکه نظام خلافت در این کشور برپا نشود، شدند. توافق با دولت، خیانت به کسانی خواهد بود که جان خود را در این راه از دست داده اند. طرفداران این دیدگاه عبدالولی معروف به عمر خالد از ولسوالی مهمند و فقیر محمد از ولسوالی باجور بودند. برای جلب رضایت آنان، مولانا طیب، عالم فرهیخته مکتب فکری پنج پیری در خیبر پختونخوا را به کابل فرستاده شد، اما او نیز رضایت آنان را نتوانست بگیرد.

وضعیت فعلی:

این همان نکته اصلی است که برخی از محافل تحریک طالبان پاکستان بر این باورند که پس از خروج متحدان آمریکایی، جهاد ضد آمریکایی دیگر وجود ندارد، بنابراین باید برای اجرای سیاسی شریعت تلاش کرد. اینها کسانی هستند که اکثریتشان از مکتب حنفیه است. در حالی که در آن سوی مرزها عده ای جنگجو و فرمانده حضور دارند که به دموکراسی کاملاً بی اعتقاد هستند و معتقدند که جهاد تا ایجاد لشکر خراسان، حمله به هند و استقرار خلافت لازم است. آنها به وجود مرزها اعتقاد ندارند، بنابراین خودشان برای طالبان افغانستان مشکل ساز شده اند.

به نظر می رسد برنامه جهانی آنها، برای دیگران جذاب باشد. منابع مختلفی در افغانستان معتقدند که پیش از این گمان می رفت که سلفی های جهادی تحریک طالبان پاکستان با داعش یکجا شوند، اما اکنون دیده می شود که داعشی ها در حال پیوستن به تحریک طالبان پاکستان هستند. دلیل اصلی این امر، عملیات مستمر طالبان افغانستان علیه داعش است. پناه بردن به تحریک طالبان پاکستان به آنها آرامش موقتی داده است، این درحالیست که آنها به یک هدف مهمی دیگر (فتح پاکستان) فکر می کنند.

(خراسان دایری / 28 جولای 2023)

 

 

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
من متن سخنرانی هشدار دهنده طولانی نتانیاهو را خواندم. من دقیقا غرور جورج بوش را هنگام حمله به افغانستان در سال 2001 در آن دیدم. نتانیاهو تهدید کرده است که غزه را نابود خواهد کرد و به کسی رحم نخواهد کرد. او به قدرت خودش مغرور بود، که ادعای خدایی نکند، همین شروع سقوطش هست تصمیم نابودی را پروردگار می...
میراث تلخ 20 سال اشغال نظامی امریکا در افغانستان، گروه‌هایی از مردان، زنان و کودکان معتاد است که در کنار جاده‌های غبارآلود، زیر پل‌ها و در کناره‌ رودخانه های آلوده کابل خوابیده‌اند. ملموس ترین هدیه 20 سال حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان چیزی جز فقر، میلیون ها معتاد و انزوای کشور نیست.
من بار دیگر پیش حاکمان فعلی دست نیاز دراز میکنم تا نفرت را از طریق برادری از بین ببرند. دشمنان قسم خورده افغانستان شبانه روز در اینجا تنفر را بیشتر می کنند. پاکستان در اسلام آباد یک استودیو به افغانستان انترنشنال داده است و تلویزیون نامبرده فقط بر طبل جنگ های داخلی می کوبد. شرایط را درک کنید
امریکا با ائتلاف جهانی به بدماشی کامل به بهانه ۹/۱۱ بر ملتی اتهام ویران کردن برج های نیورک وارد کرد؛ که از شدت فقط توان رفتن به بازار قریه خود را نداشت. بوش متکبر با زور خود بدون شنیدن استدلال حمله کرد. اما با پایان حمله با چنان عجله ای فرار کرد که عامل خنده تمام رقباء شد.
13 سال پیش در چنین روزی، جولیان آسانژ ویدئویی را منتشر کرد که نشان می‌داد نیروهای آمریکایی به سوی غیرنظامیان عراقی از جمله کودکان شلیک می‌کنند. اکنون او به دلیل انتشار آن با 175 سال زندان مواجه است.  
از ویتنام گرفته تا عراق، میلیون‌ها نفر در جنگ‌هایی که توسط سیاستمداران آغاز شده کشته شده‌اند. امروز لایحه‌ای را به تصویب رساندم که بر اساس آن پارلمان باید در این مورد پاسخگو باشد و اطمینان حاصل شود که هیچ سیاستمداری نمی‌تواند استرالیایی‌ها را دوباره به جنگ‌های نامشروع بفرستد. گروه های اصلی حاضر به پاسخگویی نشدند.
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x