لاف سیاسی «ریشه‌کن» کردن تروریسم

«فارغ از موضع‌گیری افغانستان، پاکستان قاطعانه می‌خواهد که با تمام منابع، تروریسم را از خاکش ریشه‌کن کند. این اتفاق فارغ از این که کابل گروه‌های تروریستی را در خاکش مهار می‌کند یا خیر، روی خواهد داد.» این گفته خواجه‌محمد آصف، وزیر دفاع پاکستان، در واکنش به اظهارات اخیر ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی طالبان، است که گفته این گروه توافق‌نامه دوحه را با امریکا امضا کرده نه دولت پاکستان. تنش تازه میان طالبان و اسلام‌آباد پس از آن رخ داد که شماری از افراد مسلح بر یک مرکز ارتش پاکستان در منطقه ژوب ایالت بلوچستان حمله کردند که به کشته شدن بیش از ده سرباز آن کشور انجامید. پس از این حمله، وزیر دفاع پاکستان با انتقاد از پناه دادن طالبان افغانستان به اعضای تی‌تی‌پی، از طالبان خواست تا در چهارچوب توافق‌نامه دوحه جلو فعالیت تحریک طالبان پاکستان را بگیرند. این اظهارات او، واکنش ذبیح‌الله مجاهد را در پی داشت که گفت، طالبان با پاکستان براساس توافق‌نامه دوحه برخورد نمی‌کنند. خواجه‌محمد آصف دوباره در پاسخ به مجاهد تاکید کرد که طالبان بخواهند یا نخواهند، کشورش تروریسم را با تمام ابزار نابود می‌کند.

این اظهارات وزیر دفاع پاکستان در حالی مطرح می‌شود که دولت این کشور در صدر نهادهای حامی و پرورش‌دهنده تروریسم جا دارد و در هیچ زمانی از اراده جدی و صادقانه در مبارزه با تروریسم برخوردار نبوده و همیشه با این پدیده بازی کرده است. ارتش پاکستان نقش بسیار برجسته‌ و پررنگی در رشد و تقویت صنعت ترور داشته و بیش‌ترین سود را از این صنعت به‌دست آورده است. نظامیان پاکستانی از چند دهه به این‌سو برای رسیدن به اهداف استراتژیک‌شان، گروه‌های تروریستی را ایجاد و مدیریت کرده‌اند. طالبان یکی از این گروه‌هاست که سرانجام به کمک ارتش پاکستان توانست بر افغانستان مسلط شود. مقام‌های پاکستانی که در آغاز این پیروزی را جشن گرفتند، حالا پی برده‌اند که موفقیت طالبان در افغانستان چندان هم سود کلانی برای آن‌ها نداشته و برعکس، دردسرهای اسلام‌آباد را بیش‌تر کرده است. در واقع، پیروزی طالبان در افغانستان، تحریک طالبان پاکستان (تی‌تی‌پی) را چه از نظر روانی و سیاسی و چه از نظر مالی و تدارکاتی در موقعیت بسیار بهتری قرار داده است. به باور این گروه، جهاد در افغانستان به پیروزی رسیده و حالا نوبت پاکستان است. نه‌تنها تی‌تی‌پی بلکه تمام گروه‌های تندرو اسلامی در پاکستان حالا از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان راضی و خوشنودند و آن را گامی به پیش برای تطبیق پروژه جهاد جهانی می‌دانند. شگفت‌آور نیست که پس از روی کار آمدن دوباره طالبان در افغانستان، حملات تحریک طالبان پاکستان بر ارتش این کشور افزایش یافته است.

تشدید حملات تروریستی در خاک پاکستان به این دلیل نیست که طالبان افغانستان به اعضای تی‌تی‌پی آزادی عمل کامل داده و همه امکانات را در اختیار آنان گذاشته‌اند تا بر ارتش پاکستان حمله‌ور شوند. مساله به این ساده‌گی نیست. طالبان افغانستان تلاش‌ زیادی کرده‌اند تا تی‌تی‌پی را مهار کنند. انتقال اعضای این گروه از امتداد خط دیورند به شمال و غرب افغانستان، بخشی از این تلاش‌هاست که مورد استقبال دولت پاکستان نیز قرار گرفته است. اما طالبان پاکستان مثل طالبان افغانستان و دیگر گروه‌های تروریستی به‌گونه کامل قابل مهار نیستند. این گروه‌ها به‌خوبی هنر دورزدن محدودیت‌ها را بلدند و به دلیل ساختار مافیایی‌ای که دارند، همزمان می‌توانند با چند چهره وارد میدان شوند و حتا در صورت تشدید فشارها به خدمت اربابان جدید در بیایند.

مبارزه با گروه‌های تروریستی در اکثر مواقع به‌جای این که به نابودی این گروه‌ها منجر شود، به گسترش فعالیت سازمان‌ها و شبکه‌های تروریستی انجامیده و سبب پیچیده‌ترشدن جنگ علیه تروریسم می‌شود. این پیچیده‌گی منجر به فرسایشی‌شدن جنگ شده و در نهایت زمینه را برای پیروزی گروه‌های تروریستی مساعد می‌کند. تسلط طالبان بر افغانستان مثال خوبی در این زمینه است. تروریسم در افغانستان و پاکستان خیلی ریشه‌دارتر از آن است که با یک یا چند عملیات نظامی زودگذر و مقطعی از میان برود. این عملیات‌ها در کوتاه‌مدت می‌تواند سودمند باشد؛ اما در درازمدت نه‌تنها سودآور نیست بلکه تروریسم را بیش‌تر تکثیر می‌کند. تروریسم در هر دو کشور ریشه در باورهای دینی مردم دارد. چون این باورها قرن‌های متمادی ترویج یافته و نهادینه شده است، نمی‌توان آن‌ها را به‌ساده‌گی از میان برد و باورهای تازه‌ای را جاگزین‌شان کرد. مبارزه با عقاید دینی مردم مستلزم تلاش خسته‌گی‌ناپذیر، طولانی و زمان‌گیر است که از توان هر دولتی برنمی‌آید. تروریسم افزون بر باورهای دینی، از بیکاری، فقر و بحران سیاسی مزمنی می‌آید که به‌ویژه در کشورهای کمتر توسعه‌یافته‌ای مثل افغانستان و پاکستان به‌آسانی قابل مهار نیست.

پس اظهارات وزیر دفاع پاکستان در پیوند به «ریشه‌کن» کردن تروریسم در آن کشور، صرفاً در حد یک لاف سیاسی می‌تواند مطرح باشد که بیش‌تر مصرف داخلی دارد. مقام‌های دولتی آن کشور برای مهار افکار عامه گاهی سخنانی بر زبان می‌آورند و یا حرفی می‌زنند که تنها می‌تواند جنبه تبلیغاتی داشته باشد. حتا اگر هدف خواجه‌محمد آصف از نابودی تروریسم، صرفاً قلع‌وقمع تی‌تی‌پی باشد، بازهم این کار دشوار است. ارتش پاکستان ممکن بتواند تی‌تی‌پی را از بین ببرد؛ اما هرگز نمی‌تواند تروریسم را آن‌گونه که ادعا دارد، «ریشه‌کن» کند. تندروی اسلامی در پاکستان از بسترهای اجتماعی بسیار پرقدرتی برخوردار است که در حال حاضر نه دولت آن کشور اراده صادقانه‌ای برای از میان برداشتن آن دارد و نه هم از عهده‌اش برمی‌آید.

استراتژی ناکام مبارزه با تروریسم

استراتژی کنونی مبارزه با تروریسم چه در سطح جهانی و چه در سطح محلی نه‌تنها موفقیتی نداشته است بلکه هر قدر مبارزه با تروریسم حاد و شدیدتر شده، این پدیده بیش‌تر از هر زمان دیگر تکثیر شده و رشد کرده است. یکی از دلایل مهمی که این استراتژی را ناکارا کرده، عدم شناخت از بسترهای اجتماعی پایدار و ریشه‌داری است که به تروریسم بال‌وپر می‌دهد و آن را زنده نگه می‌دارد. تندروی اسلامی تنها با نیروی قهرآمیز نابودشدنی نیست. استفاده از نیروی نظامی نتیجه برعکس دارد و باعث هارترشدن گروه‌های تروریستی می‌شود. دست‌کم تجربه افغانستان و پاکستان این ادعا را ثابت می‌کند.

یکی دیگر از عواملی که استراتژی مبارزه علیه تروریسم را با شکست روبه‌رو کرده، بهره‌برداری دولت‌ها از این پدیده به‌عنوان ابزار ژئوپلیتیک است که ارتش پاکستان در این زمینه مهارت زیادی دارد. اما استفاده ابزاری از تروریسم پیامدهای ناخواسته هم دارد که به نظر می‌رسد نظامیان پاکستانی این روزها بیش‌تر از دیگران آن را با گوشت و پوست خود حس می‌کنند. تروریسمی که روزی ارتش پاکستان آن را برای زمین‌گیر کردن دشمنانش پرورش داد، حالا افسار پاره کرده و گلوی خودش را گرفته است.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
من متن سخنرانی هشدار دهنده طولانی نتانیاهو را خواندم. من دقیقا غرور جورج بوش را هنگام حمله به افغانستان در سال 2001 در آن دیدم. نتانیاهو تهدید کرده است که غزه را نابود خواهد کرد و به کسی رحم نخواهد کرد. او به قدرت خودش مغرور بود، که ادعای خدایی نکند، همین شروع سقوطش هست تصمیم نابودی را پروردگار می...
میراث تلخ 20 سال اشغال نظامی امریکا در افغانستان، گروه‌هایی از مردان، زنان و کودکان معتاد است که در کنار جاده‌های غبارآلود، زیر پل‌ها و در کناره‌ رودخانه های آلوده کابل خوابیده‌اند. ملموس ترین هدیه 20 سال حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان چیزی جز فقر، میلیون ها معتاد و انزوای کشور نیست.
من بار دیگر پیش حاکمان فعلی دست نیاز دراز میکنم تا نفرت را از طریق برادری از بین ببرند. دشمنان قسم خورده افغانستان شبانه روز در اینجا تنفر را بیشتر می کنند. پاکستان در اسلام آباد یک استودیو به افغانستان انترنشنال داده است و تلویزیون نامبرده فقط بر طبل جنگ های داخلی می کوبد. شرایط را درک کنید
امریکا با ائتلاف جهانی به بدماشی کامل به بهانه ۹/۱۱ بر ملتی اتهام ویران کردن برج های نیورک وارد کرد؛ که از شدت فقط توان رفتن به بازار قریه خود را نداشت. بوش متکبر با زور خود بدون شنیدن استدلال حمله کرد. اما با پایان حمله با چنان عجله ای فرار کرد که عامل خنده تمام رقباء شد.
13 سال پیش در چنین روزی، جولیان آسانژ ویدئویی را منتشر کرد که نشان می‌داد نیروهای آمریکایی به سوی غیرنظامیان عراقی از جمله کودکان شلیک می‌کنند. اکنون او به دلیل انتشار آن با 175 سال زندان مواجه است.  
از ویتنام گرفته تا عراق، میلیون‌ها نفر در جنگ‌هایی که توسط سیاستمداران آغاز شده کشته شده‌اند. امروز لایحه‌ای را به تصویب رساندم که بر اساس آن پارلمان باید در این مورد پاسخگو باشد و اطمینان حاصل شود که هیچ سیاستمداری نمی‌تواند استرالیایی‌ها را دوباره به جنگ‌های نامشروع بفرستد. گروه های اصلی حاضر به پاسخگویی نشدند.
قبلی
بعدی
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x